به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «سایروس مکگلدریک» مسلمان آمریکایی با نسب ایرانی-ایرلندی است. وی که فارغالتحصیل رشته مطالعات خاورمیانه از دانشگاه کلمبیاست هماکنون با شورای روابط اسلام و آمریکا همکاری دارد. شورای مذکور از بزرگترین سازمانهای اسلامی در آمریکا است و در 33 ایالت آمریکا شعبه دارد. «کیلب موپین» نیز یکی از فعالین سیاسی و روزنامهنگاران آمریکاییست. موپین از جمله افرادی است که به طور مستقیم در جنبش اشغال والاستریت حضور داشته و از نزدیک با فضای اعتراضات مدنی جامعه آمریکایی ارتباط دارد.خبرگزاری فارس در مصاحبهای با این دو فعال سیاسی آمریکایی در خصوص موضوعاتی همچون اسلامهراسی و اقدامات دولت آمریکا در تخریب دیدگاه افکار عمومی آمریکا نسبت به مردم ایران به مصاحبه پرداخته است كه در ذیل می خوانید.
فارس: ممکن است خود را معرفی کنید و در مورد فعالیتهای خود توضیح دهید.

موپین: بنده کیلب موپین روزنامهنگار و فعال سیاسی در آمریکا هستم. در سال 2011 در جنبش اشغال والاستریت به طور مستقیم شرکت داشتم و همواره از مخالفت با جنگ و نظامیگری و جرائمی که رژیم اسرائیل مرتکب آنها میشود حمایت میکنم. در حال حاضر به ایران آمدهام تا از این حرکت پشتیبانی کنم. بنده در نیویورک ساکن هستم. شهری که میتوان آن را به عنوان مرکز صهیونیسم جهانی خواند. با اطمینان میتوانم ادعا کنم که صهیونیستها به دقت ایران را تحت نظر دارند و آن را مورد بررسی قرار میدهند و به قشر جوان در ایران توجه ویژه دارند. آنها همه تلاش خود را برای سلطه بر این کشور به کار میبرند. اگر به سوریه و لیبی نگاه کنیم شاهد فاجعه جنگ داخلی و مشکلات مهاجران و پناهجویان در آنجا میشویم. صهیونیستها اگر میتوانستد به دنبال ایجاد همین قائله در ایران هم بودند. خرابی، مرگ و هرج و مرج چیزی است که آنها به دنبالش هستند. در هیچ جای جهان آنها منادی صلح، ثبات و دموکراسی- یعنی آنچه که وقتی میخواهند در جایی مداخله نظامی کنند وعده آن را میدهند- نبودهاند. از آنجایی که من یک آمریکایی هستم و در آمریکا زندگی میکنم نسبت به مخالفت با جرائمی که دولت آمریکا مرتکب میشود بیشتر احساس مسئولیت میکنم. به همین خاطر هم اکنون به ایران آمدم تا در مخالفت با همه جنگهای که غرب در آنها دخیل است و همه جرائم صهیونیستی و حمایت آمریکا از آن در کنار جمهوری اسلامی قرار گیرم.
گلدریک: بنده هم سایروس گلدریک هستم. من در آمریکا به دنیا آمده و بزرگ شدهام. کارهای من به طور ویژه روی مسائل اسلامی تمرکز دارد. اولویت نخست کارهای من به مخالفت با جنگ اختصاص دارد و علاوه بر جنگ آمریکا در افغانستان و عراق، در مورد جنگهای دیگری که آمریکا در آنها مشارکت داشته و کمتر پوشش داده شده نیز کار کردهام. چندین سال نیز با شورای آمریکایی روابط اسلام و آمریکا همکاری کردهام. این شورا عمدتا روی موارد تبعیض مذهبی علیه مسلمانان در آمریکا کار میکند. بنده همچنین با کمپین ملی آزادی مسلمانانی که برای جرائم سیاسی در آمریکا زندانی شدهاند، همکاری میکنم. در حال حاضر تمرکز کاری خودم را به طور عمده روی وضعیت جوانان مسلمانان در آمریکا قرار دادهام. مسلمانان در آمریکا با چالشهای متعددی رو به رو هستند.
فارس: رئیسجمهور پیشین آمریکا ایران را به عنوان یکی از سه کشور محور شرارت معرفی کرد. اکنون که شما چند روز است در این کشور هستید، ایران را چگونه میبینید؟
گلدریک: معرفی ایران به عنوان محور شرارت، حتی در همان زمانیکه این ایده مطرح شد نیز از نظر عمده کشورها مضحک به نظر میرسید. در خود آمریکا هم دموکراتها با این نظر مخالف بودند و عمده مردم عادی نیز این حرف بوش را احمقانه میدانستند. ما میدانیم که هر چه بوش میگفت دروغی بیش نبود. باید اعتراف کنم که ایران کشور بسیار زیبایی است و مردم آن بسیار مهربان و مهماننواز هستند. هم اکنون که ایران را دیدم بیشتر اطمینان حاصل کردم که سخنان رهبران ایران علیه امپریالیسم و صهیونیسم از روی خشم نیست، بلکه نیت خیری پشت آن نهفته است و ناشی از خیرخواهی برای دیگران است.
موپین: اولین روزی که به تهران رسیدم در فرصت کوتاهی که داشتم در پارک لاله قدم زدم. فضای آرام و صلحآمیز آن برای من قابل باور نبود. آمریکا در مورد فضای جامعه خود موج تبلیغاتی بزرگی به راه انداخته است. اما حقیقت با این تبلیغات فاصله دارد. مردم آمریکا در ترس و اضطراب زندگی میکنند. افراد به یکدیگر اعتماد ندارند. مردم در ایالات متحده از امنیت کافی برخوردار نیستند. افزون بر این نرخ بیکاری در آمریکا بخصوص در میان جوانان بسیار بالا است. جوانان همواره در مورد آینده خود نگران هستند. بسیاری از جوانان تا 30 سالگی مجبور هستند با والدین خود زندگی کنند زیرا نمیتوانند شغلی ثابت بدست آورند، اما جامعه ایران در نگاه اول به نظر من بسیار آرام آمد. من از کشوری آمدهام که با سیاستهای خود از جمله حمایت از رژیم سابق ایران، حمایت از منافقین تروریست و تحریمهای ظالمانه مسئول مرگ هزاران ایرانی است و این من را خجالت زده میکند که با این حال در ایران با مهماننوازی مواجه شدم. وقتی آرامش جاری در جامعه ایرانی را در پارک لاله دیدم، متوجه شدم این همان چیزیست که صهیونیستها و امپریالیسم میخواهند از ایران بگیرند. وقتی به سوریه، عراق و لیبی نگاه میکنیم چیزی به جز آشوب، جنگ، مرگ و آوارگی نمیبینیم. این همان چیزیست که آنها به ارمغان آوردهاند. آنها خواهان هرج و مرج دائم هستند. وقتی آنها میبینند که در جامعه ایران مردم از امنیت برخوردارند، وقتی میبینند نمیتوانند در ایران شرکت نفتی داشته باشند، همه تلاششان را به کار میبرند تا این وضعیت را بر هم بزنند. آنها استقلال دیگران را برنمیتابند و همیشه میخواهند که همه در وضعیت بدبختی و هرج و مرج نگه داشته شوند و به آنها وابسته باشند تا بانکها و موسسات غربی بتوانند بر آنها سلطه پیدا کنند. آنها بدنبال این هستند که این سلطهگری را به واقعیت غالب در جهان تبدیل کنند. امروزه در آمریکا شاهد تعطیل شدن بیمارستانها، ایستگاههای آتشنشانی و مدارس هستیم. اما در مقابل، هر روز 18میلیون دلار از پول مالیاتهایی که مردم پرداخت کردهاند به تجهیز ارتش اسرائیل اختصاص پیدا میکند. مردم آمریکا احساس میکنند که نمیتوانند به سیاستمداران خود اعتماد کنند. بسیاری از مردم زمانی که اوباما به ریاستجمهوری برگزیده شد هیجان زده شدند، اما مرور زمان نشان داد که هیچ چیزی تغییر نکرده است. وقتی مردم آمریکا در مورد رهبران سیاسی کشورشان صحبت میکنند همواره سخنان آنها طعنهآمیز است اما در ایران مردم نسبت به سیاستمداران خود بویژه مقام رهبری با تحسین و تایید حرف میزنند. به عنوان کسی که در غرب زندگی میکند تا کنون چیزی ندیده بودم. مردم غرب رهبران کشورهای خود را لایق اعتماد نمیبینند. در غرب همه چیز مادی است، همه چیز در مورد پول است. در غرب هیچ ارزش و احترامی برای انسانیت قائل نیستند. قبل از اینکه به اینجا بیایم یکی از دوستانم گفت که سفر به ایران اشتباه بزرگی است. در غرب تبلیغات گستردهای علیه ایران به راه انداختهاند. مثلا در مورد تضییع حقوق زنان در ایران حرفهای زیادی در غرب زده میشود، اما متوجه شدهام که اکثریت دانشجویان ایرانی را زنان تشکیل میدهند. اینها حقایقی در مورد جامعه ایران است که مردم غرب باید از آن اطلاع پیدا کنند. از اینکه برای این سفر دعوت شدم بسیار خوشحالم. چیزهای زیادی در اینجا آموختم و هنوز چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید بیاموزم. با حضور در ایران فهمیدم که از این کشور چیز زیادی نمیدانستم. زندگی در غرب باعث میشود که انسان به طور مداوم در معرض رسانههای صهیونیستی قرار گیرد. از این نظر سفر به ایران بسیار مهم است.
گلدریک: ایران محور شرارت نیست، اسرائیل، خود محور شرارت است.
فارس : شما از مهماننوازی ایرانیها صحبت کردید. اگر یک ایرانی یا در کل یک مسلمان خارجی به آمریکا سفر کند با چه برخوردی مواجه میشود؟
موپین: من در بروکلین نیویورک زندگی میکنم. در رمضان گذشته شاهد یه حادثه ناگوار بودم. زمانیکه تعدادی از مسلمانان که برای اقامه نماز صبح عازم مسجدی در آن نزدیکی بودند، با برخورد نامناسب و زننده تعدادی از جوانان صهیونیست مواجه شدند. این جوانان در راه به آنها تخممرغ پرتاب میکردند. همان شب عدهای دیگر دور تا دور مسجد پرچمهای اسرائیل را نصب کردند. مسلمانان به پلیس زنگ زدند و مسببین این ماجرا دستگیر شدند اما پس از آن بدون مجازات آزاد شدند. اداره پلیس نیویورک که کارویژه آن جلوگیری از بروز حوادث مجرمانه در شهر است در تلآویو دفتر دارد. بخشی از برنامه آموزشی آنها تماشای یک فیلم ضداسلامی است. اداره پلیس نیویورک رسما تبدیل به یک نیروی مبارزه با مسلمانان شده است. آنها اینگونه آموزش میبینند که مسلمانها دشمن ما هستند و باید از آنها ترسید و این مسئله به طور واضح در جامعه آمریکا دیده میشود. وقتی مسلمانان در روز قدس برای حمایت از فلسطینیان به خیابانها میآیند، رفتار پلیس با آنها بسیار خصمانه است. در این روز نیروهای پلیس تجمع مسلمانان را احاطه میکنند و اجازه نمیدهند دیگران به آنها بپیوندند و آنها را پراکنده میکنند. آمریکا همواره سعی دارد این افسانه را تولید و بازتولید کند که آمریکا در خطر حملات تروریستی مسلمانان قرار دارد و مسلمانان به دنبال کشتن آمریکاییها هستند. به همین دلیل همیشه باید از دولت و اقدامات آن حمایت کنیم و اسرائیل را تقدیس کنیم. این یه افسانه و دروغ است که در جامعه آمریکا نهادینه شده است. امپریالیسم کاملا اوضاع سیاسی ایران را تحت نظر دارد. آنها به دنبال ایجاد هرگونه بیثباتی ممکن در ایران هستند. و دوست دارند آنچه که در لیبی و سوریه وجود دارد در ایران هم پیاده شود. توجه غرب به طور ویژه روی نسل جوان ایران است.
گلدریک: سیاست آمریکا روی نحوه نگاه جامعه آمریکا به مسلمانان تاثیر مستقیم داشته است. این سیاستها بر پایه نژادپرستی بنیان شده است. هم اکنون 13 سال از حوادث 11 سپتامبر گذشته اما اسلامهراسی در جامعه آمریکا دو تا سه برابر بیشتر از اسلامهراسی یک ماه بعد از حوادث مذکور شده است. در سال 2001 حدود 25درصد از مردم آمریکا نگاه منفی نسبت به مسلمانان داشتند، اما هماکنون این آمار به 65درصد رسیده است. مخالفت و بعضا تنفری که میان مردم آمریکا از مسلمانان شکل گرفته به هیچ وجه بر پایه علم و آگاهی نیست.
فارس: دولت آمریکا به چه طریقی سعی کرده است که اسلامهراسی را در جامعه نهادینه کند؟ گلدریک: اسلامهراسی تبدیل به فرهنگ در آمریکا شده است. اخباری که از طریق رسانهها منتشر میشود یکی از آشکارترین ابزارها برای گسترش اسلامهراسی در جامعه است. آمریکا این حرکت را از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، آغاز کرده است. به محض پیروزی انقلاب و خروج شاه از ایران مسلمانان به عنوان بازیگر بد جلوه داده شدند. آیتالله خمینی چهرهای معرفی شد که همه باید از آن بترسند و این روند تا زمان حاضر ادامه پیدا کرده است. در مورد حرکتهای مقاومتجویانه در سایر نقاط جهان نیز جهتگیریها به همین ترتیب است. هالیوود نیز با فیلمها و سریالهای خود این جریان تقویت میکند. سریالهایی که در تلویزیون آمریکا به نمایش در میآید مثل سریال «هوملند» و «24» اینگونه وانمود میکنند که دولت آمریکا به دنبال دفع تهدید مسلمانان علیه آمریکا هستند. زمانیکه من برای اولین بار با پاسپورت آمریکایی خود به ایران سفر کردم، رفتار ماموران ایرانی در فرودگاه با من به مراتب بهتر از رفتار ماموران آمریکایی در فرودگاه نیویورک با من بود. وقتی به نیویورک برگردم، 3 تا 4 ساعت در مورد فعالیتهای خودم در ایران مورد بازجویی قرار خواهم گرفت. آنها تلفن همراه من را ضبط خواهند کرد و لیست تماسهای من را بررسی خواهند کرد. همه این رفتارها در حالی صورت میگیرد که من شهروند آمریکا هستم و در این کشور به دنیا آمده و بزرگ شدهام.
فارس: ائتلاف آمریکا علیه نیروهای داعش را چگونه ارزیابی میکنید؟ این موضوع تا چه حد با امپریالیسم جهانی در ارتباط است؟
موپین: سپتامبر گذشته زمانی که اوباما از نیت دولت آمریکا برای حمله به سوریه سخن گفت، من عضو جنبش موسوم به «دست از دخالت در امور سوریه بکشید» بودم. ما تظاهرات و اعتراضات گوناگونی برگزار کردیم. در این تظاهرات بود که به طرح موضوع حمایت دولت آمریکا از شورشیان تروریست در سوریه که در حال کشتار مردم این کشور و بمباران مناطق مختلف آن هستند، پرداختیم. واکنشی که از سوی رسانه ها با آن مواجه شدیم، این بود که «تمام این حرف ها تبلیغات سیاسی ای است که بشار اسد علیه آمریکا به راه انداخته است و حقیقت ندارد». رسانه های آمریکا شورشیان سوریه را همچون جنگجویانی به تصویر کشیده اند که برای آزادی خود و کشورشان نبرد میکنند؛ همچون قهرمانانی رویایی که به سوریه رفته اند و برای آزادی این کشور میجنگند. من حتی در مصاحبه تلویزیونی که با شبکه «سی ان ان» داشتم نیز این حقایق را عنوان کردم اما بلافاصله چهره های تهیه کنندگان و دست اندرکاران برنامه در هم رفت چرا که این یک برنامه زنده بود که به صورت مستقیم پخش می شد و رسانه های آمریکا اجازه پخش چنین حرف هایی را ندارند. به طور کلی افرادی که هم اکنون عضو گروه داعش هستند، همان کسانی اند که زمانی توسط خود آمریکا تأمین مالی و تجهیز شده اند. اما در حال حاضر هر کسی که این حقایق را عنوان کند و از آنها سخنی به میان آورد به توطئه و نظایر آن متهم میشود. اوباما گفته بود که قصد مداخله نظامی در سوریه را دارد و برای این هدف نیز دلایلی بی معنا نظیر آزاد کردن سوریه از دست «بشار اسد» رئیس جمهور قانونی این کشور و برقراری دموکراسی در سوریه را مطرح کرده بود. اما مردم آمریکا با این طرح مخالف هستند. بسیاری از مردم آمریکا بر این باورند که به دلیل وضعیت اقتصادی موجود، ما نباید میلیونها دلار از سرمایه های ملی خود را صرف جنگ های خارج از این کشور و تهاجم به دیگر کشورها کنیم. بسیاری معتقدند که چنین اقدامی مستلزم هزینه کردن میلیون ها دلار از سرمایه های کشور است که هدر دادن آن ها به این روش، می تواند منجر به تعطیلی مدارس، بیمارستان ها و دیگر بخش ها شود. مخالفت های بسیاری با حمله به سوریه و بمباران این کشور در داخل آمریکا وجود دارد. حتی در خصوص ماجرای عنوان شده درباره تسلیحات شیمیایی سوریه نیز تردیدهایی مطرح شد و حتی مشخص شد که اصلا حقیقت نداشته است. یک احتمال هم وجود دارد که آمریکا به دلیل حمایت های مکرر مسکو از دمشق از این اقدام خود عقب نشینی کرد. در نهایت نیز آمریکا برای پیشبرد اهداف خود، گروه داعش را بوجود آورد. آنها را راهی عراق کرد. و بعد هم تمام اتفاقاتی که تا کنون در ارتباط با این گروه شاهد آن بودیم. آمریکا از این گروه استفاده کرده تا نقض قوانین بین المللی را توجیه کند و حملات خود را در سوریه موجّه جلوه دهد. و حالا حملاتی را در ظاهر علیه داعش در سوریه انجام میدهد، بدون اینکه مجوزی از دولت سوریه دریافت کند. دولت سوریه خود مدت ها است که با نیروهای داعش در حال نبرد است. اگر آمریکا واقعا می خواست با داعش مقابله کند، می توانست از ابتدا کمک های مالی خود به نیروهای این گروه را قطع کند و حتی اطمینان حاصل کند که متحدانش نظیر ترکیه و عربستان و قطر نیز کمک های خود را متوقف کرده اند. نکته دیگر درباره نیروهای داعش این است که این افراد اصلا ملیت سوری ندارند. آنها اکثرا از کشورهای غربی هستند. سفارت سوریه در اظهارات خود درباره نیروهای داعش اعلام کرده بود که حتی برخی از این افراد از فاصله بسیار دوری برای مثال از کشور مالزی به سوریه آمده اند. بنابراین، می توان این جریان را توطئه ای مسلّم برای نابودی یک کشور مستقل خواند. غرب نمی تواند بویژه پیشرفت های اقتصادی دیگر کشورها را ببیند و تحمل کند. آنها نمی توانند ببینند که کشوری دیگر به غرب متکی و وابسته نیست و می تواند بدون اتکا به غرب پیشرفت کند. یکی از به شدت آزاردهندهترین حقایق درباره داعش، موضوعی است که چندی پیش درباره فردی با نام «جیمز فولی» در رسانه های غربی و آمریکایی مطرح شد. فولی همان فردی است که ظاهرا توسط داعش سر بریده شد. هیچ یک از رسانه های جریان مسلط غربی این نکته را عنوان نکردند که داعش در تماس با خانواده فولی از آنها درخواست پرداخت وجهی در قبال آزادی وی را کرده بود. اما در عوض دولت آمریکا خانواده او را تهدید کرد که به هیچ عنوان نباید به پرداخت این مبلغ برای آزادی فولی اقدام کنند و باید اجازه دهند فولی کشته شود. دولت آمریکا می خواست که جیمز فولی کشته شود زیرا که تنها در این صورت آنها می توانستند عملیات بمباران سوریه را توجیه کنند. و فقط در صورتی این قضیه توجیه می شد که اطمینان حاصل کنند فولی کشته شده است. هیچ چیز برای داعش اهمیت ندارد. آنها اصلا به اینکه چند انسان باید کشته شود تا به اهداف خود برسند، اهمیتی نمیدهند. آنها افرادی بسیار بی رحم هستند که هیچ انسانیتی ندارند. تنها چیزی که برای آنها مهم است، پول است و این که چقدر سود میبرند. آنها بزرگترین و بی رحم ترین گروه قاتل در جهان هستند. کشورهای مختلفی با رویکردهای متفاوت در جهان وجود دارد، برخی مسلمان، برخی مسیحی، برخی سوسیالیست و ... اما همگی می خواهند با امپریالیسم آمریکایی و سلطه واشنگتن بر جهان مقابله کنند. ونزوئلا، روسیه، ایران، سوریه، کوبا و بسیاری دیگر از جمله کشورهایی هستند که می خواهند آزاد باشند و زیر بار سلطه گری آمریکا نمیروند. ما مردم آمریکا هم که شاهد نابودی اقتصاد خود بودهایم، دشمنی مشترک داریم. ما باید بدانیم که تبصره های قانون اساسی آمریکا به ما مردم آمریکا آسیب می رساند. در حال حاضر میلیون ها نفر بی خانمان در آمریکا داریم که شب ها در خیابان میخوابند و این در شرایطی است که خانه های خالی بسیاری در سراسر این کشور وجود دارد. در رسانه ها شاهد سطح بالایی از استانداردهای زندگی هستیم اما این سطوح بالای استانداردهای زندگی در ازای ریخته شدن خون بسیاری از افراد بدست میآید. این استانداردهای بالای رفاه و سبک زندگی در آمریکا از کشتار بسیاری دیگر در سراسر جهان و غارت و چپاول اموال و دارایی های آنها بدست میآید.
فارس: بنابراین شما معتقدید که این سناریویی است که از سوی دولت آمریکا طراحی شده بود تا حمله به سوریه توجیه شود؟
موپین: البته که این یک سناریوی ساختگی برای دستیابی به این هدف بود. آنها می خواستند که جیمز فولی کشته شود و او باید کشته میشد. آنها خانواده او را از پرداخت مبلغ درخواستی داعش منع کردند و هنگامی که ویدئوی کشته شدن او منتشر شد، آن را در تلویزیون بارها و بارها پخش کردند تا نشان دهند این گروه تا چه حد بی رحم است و باید نابود شود. اما رسانه های آمریکایی این حقیقت را نادیده گرفتند که داعش توسط خود آمریکا تأمین مالی و تجهیز شده است. و اگر هم عنوان شود، عموم مردم آمریکا می گویند، آمریکا یک کشور قهرمان است و هیچ وقت از تروریست ها حمایت نمیکند و واشنگتن تنها به گروه های میانه روی سوریه که برای آزادی این کشور تلاش می کردند کمک رسانی کرده است. اما افرادی مثل ما که فعال سیاسی هستیم، درباره مسائل تحقیق میکنیم، رسانه های خارجی را نیز رصد میکنیم و حقایق را در این رابطه می دانیم. اوباما اعلام کرده بود که تعدادی تانک در اختیار گروه های میانه رو در سوریه قرار داده است. و هم اکنون که به ویدئوهای منتشر شده از داعش نگاه می کنیم، آنها را سوار بر چه کامیون هایی میبینیم؟ آیا این همان کامیون هایی نیست که اوباما به آن گروه به اصطلاح میانه روهای سوریه داده بود؟ آنها هم اکنون صدها کامیونی را در اختیار دارند که اوباما مدعی شده بود به گروه های به ظاهر میانه رو در سوریه اعطا کرده است. از سوی دیگر اسلحه هایی که این گروه استفاده می کند نیز ساخت آمریکا هستند. این یک جنایت است. اما باید بدانیم که آمریکا داعش را دوست دارد و از اقدامات آنها نیز خشنود است. در ماه ژوئن گذشته، شاهد بیشترین میزان صادرات نفت از عراق از زمان سقوط صدام حسین در این کشور تا کنون بودیم. زمانی که این گزارش را در روزنامه وال استریت ژورنال خواندم می دانستم که بی ثباتی بیشتری را در خاورمیانه شاهد خواهیم بود. آمریکا به هیچ عنوان دوست ندارد شاهد هیچ رقیبی در بازار جهانی باشد. برخی ممکن است تصور کنند آمریکا به عراق می رود که نفت این کشور را غارت کند. اما آمریکا به عراق می رود که رقبایش را نابود کند؛ اصلی ترین تولید کنندگان نفت را و این کار را نیز با از بین بردن این نفت ها انجام می دهد. و می خواهد اصلی ترین تأمین کنندگان نفت جهان را از چرخه خارج کند. چرا که هر چه نفت بیشتری وارد بازار شود، قیمت ها بیش از پیش شکسته خواهد شد. اگر دقت کنید اکثر دشمنان آمریکا در دنیا نظیر ایران و ونزوئلا کشورهایی هستند که نفت دارند و در حال رقابت با بازار نفت داخلی آمریکا و بازار جهانی هستند. دولت آمریکا نمی خواهد هیچ رقیبی را برای خود تصور کند. آنها با رقبای خود با بمب ها و هواپیماهای بدون سرنشین رقابت می کنند. به همین دلیل است که می خواهند بازار جهانی را کنترل کنند.
فارس: بسیاری از مردم در جهان از گروه هایی نظیر القاعده و داعش به عنوان مخرب ترین گروه های تروریستی در جهان یاد میکنند. با توجه به کشتاری که توسط ارتش آمریکا در گوشه و کنار جهان صورت گرفته و می گیرد، آیا به نظر شما می توان خودِ ارتش آمریکا را به عنوان یکی از این گروه های خطرناک در نظر داشت؟
موپین: به اعتقاد من تنها گروهی که در دنیا از ارتش آمریکا خطرناک تر است، بانکدارها و کارتل های جنایتکار و همچنین ثروتمندان امپریالیستی هستنند که تلاش می کنند مردم را کنترل کنند. آنها از ارتش آمریکا، ارتش اسرائیل و حتی مجاهدین خلق و هر گروه دیگری استفاده می کنند تا به اهداف خود دست یابند. ارتش آمریکا نیز یکی از بی رحم ترین گروه هایی است که به کشتار مردم می پردازد اما تنها گروهی نیست که مورد استفاده این افراد قرار می گیرد. تنها دشمن اصلی بشریت، گروهی است که آمریکا را کنترل می کند. آنها هیچ رحم و انسانیتی ندارند. مبارزه ای که هم اکنون در جهان وجود دارد، رقابت میان انسانیت و عدم انسانیت است. و افرادی که بر جهان حکمرانی می کنند، هیچ انسانیتی ندارند و اصولا اهمیتی نمی دهند که برای دستیابی به اهدافشان چه تعداد از مردم را باید بکشند و نابود کنند.
مکگلدریک: من هم با موپین هم عقیده هستم. حتی در بعد نظامی و حتی با در نظر گرفتن استانداردهای تبلیغات سیاسی (پروپاگاندا) خود آمریکا می توان گفت که ارتش آمریکا از تعداد افرادی که مدعی است توسط بشار اسد کشته شده اند، افراد بیشتری را کشته است. بیش از یک میلیون افغان توسط ارتش آمریکا کشته شده اند. حتی در عراق نیز بیش از نیم میلیون نفر بدست این افراد جان باختند و این ارقام تازه آمار مربوط به کشته شدگان بواسطه اعمال تحریم ها در سال های گذشته را شامل نمیشود. حالا با همه اینها بسیار خنده دار است که فردی مثل اوباما به سازمان ملل میرود و از دفاع از حقوق بشر و تلاش برای برقراری نظم جهانی صحبت میکند و آمریکا را به عنوان پلیس جهانی به تصویر میکشد. این بسیار خنده دار است. حتی پلیس آمریکا نیز یکی از خطرناکترین گروه هایی است که می توان از آن یاد کرد. نیروهای پلیس آمریکا همچون گروه های خطرناک جنایتکار هستند که به کشتار مردم می پردازند. و من بسیار خوشحال هستم که هم اکنون این مسائل از طریق یکی از رسانه های ایران برای جهان بازگو میشود. در سطح جهانی هم آمریکا باز به همین شیوه پلیس جهانی به حساب می آید. آنها به مرزها و حاکمیت کشورها اهمیت نمیدهند.
فارس: سیاست خارجی اوباما در قبال جهان اسلام را چگونه ارزیابی می کنید؟

مکگلدریک: وقتی به سال 2008 بر میگردیم، جریانی که اوباما را به عنوان رئیس جمهوری آمریکا برگزید آرمان هایی را در سر داشت. این آرمان ها از نارضایتی و خشم مردم درباره جنگ و نیز نارضایتی از زوال حقوق شهروندی در زمان جرج بوش پسر نشأت گرفته بود. اوباما در سال های ریاست جمهوری خود دقیقا همان اقداماتی را ادامه داد که زمانی جرج بوش آغازگر آن بود و نه تنها در سطح بین المللی بلکه بسیاری از مسائل را نیز به داخل آمریکا و میان شهروندان آمریکایی تسری داد. حتی مسئله ای نظیر ترور شهروندان آمریکایی که جرج بوش مخالف آن بود نیز در دوره اوباما اجرا شد. البته مسئله رعایت حقوق بشر در ارتباط با شهروندان و یا افرادی که از تابعیت و شهروندی یک کشور برخوردار نیستند، نباید تفاوتی داشته باشد. حتی برخی از مسلمانان در داخل آمریکا فریب قدرت سخنوری و لفاظی های اوباما را خورده اند و از او درخواست بمباران سوریه را مطرح کرده اند.
فارس: نام برخی از افراد را عنوان می کنم، نظر خود را در دو یا سه جمله کوتاه درباره آنها بیان کنید. سید حسن نصرالله
مک گلدریک: صادقانه باید عرض کنم که ای کاش او یک رهبر آمریکایی بود. او یک قهرمان است. موپین: وی پس از تهاجم اسرائیل به لبنان در سال 2006 به بازسازی این کشور کمک شایانی کرد به گونه ای که آن دسته از مردم لوئیزیانای آمریکا که به دنبال طوفان خانه های خود را از دست داده بودند آرزو می کردند ای کاش حزب الله لبنان در لوئیزیانا بود تا به بازسازی این منطقه کمک کند. اقدامات حزب الله در لبنان بسیار الهام بخش بوده است. من اقدامات و اخبار حزب الله را دنبال می کنم و به سخنرانی های سید حسن نصرالله با دقت گوش می کنم. او رهبری است که مردم را دوست دارد. او یک مبارز قهرمان است. حتی خود او اعلام کرده که باید به سوریه برود و شخصا با تکفیری ها و وهابی ها بجنگد و آن ها را شکست دهد. اینها نکات شگفت انگیز و جالبی است. او نماد مقاومت است و در نبرد جهانی برای تحقق آزادی و استقلال، او در جبهه حق و درست قرار گرفته است.
ملک عبدالله، پادشاه عربستان
مک گلدریک: دست نشانده و ریاکار. خطرناک.
موپین: نوکر و دست نشانده. آلت دست. آمریکا همواره کشورهایی مثل ایران و سوریه را متهم می کند که دموکراسی را در کشور خود برقرار نمی کنند و حتی انتخابات به شیوه درست در آنها برگزار نمی شود و یا حقوق بشر را رعایت نمی کنند. حال به من بگویید آخرین باری که در عربستان انتخابات برگزار شد، چه زمانی بود. اصلا انتخاباتی در عربستان در کار نبوده است. کشورهایی مثل قطر، امارات، عمان و عربستان که متحد آمریکا در منطقه هستند، حاکمیت دیکتاتوری دارند. و این در حالی است که انتخابات اخیر در سوریه انتخابات سالم و دموکراتیکی بود. صحبت های آمریکا درباره عدم رعایت حقوق بشر در کشورهایی مثل ایران و سوریه بی معنا است.
محمد جواد ظریف
مک گلدریک: فرد خوبی است. من تا کنون با او دیداری نداشته ام اما شیوه و سبک او را دوست دارم. او نماینده ای قوی و قدرتمند برای ایران بوده است. موپین: زمانی که وی در سازمان ملل مشغول فعالیت بود، با او دیدار کردم. او فردی سخت کوش است که تلاش کرده با تحریم های ناعادلانه علیه ایران مقابله کند. اگر تحریم ها لغو شوند، این یک گام بزرگ و رو به جلو برای ایران و اقتصاد این کشور است. ظریف کارش را به خوبی به جلو پیش می برد. در حالی که بسیاری از مردم آمریکا بر این باورند که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای است، هنگامی که ظریف در تلویزیون سخنرانی می کند و از نیات صلح آمیز برنامه هسته ای ایران سخن می گوید، من با او ابراز همدردی می کنم، اما بسیاری صحبت های او را دروغ می پندارند. این حاصل تبلیغات رسانه ای و پروپاگاندای جانبدارانه رسانه ها در آمریکا است.
سردار قاسم سلیمانی
مک گلدریک: او یک مبارز واقعی است. او یک قهرمان بی ادعا و بی سرو صدا است. طوری که کمتر نام او را می شنویم.
فارس: به عنوان سوال آخر، نظر شما درباره نحوه برخورد خشونت آمیز پلیس آمریکا به ویژه در جریان وقایع اخیر در فرگوسن و استفاده از سلاح های پیشرفته علیه معترضان چیست؟
موپین: من خود شخصاً به شهر فرگوسن رفتم و ناآرامی ها و اعتراضات را از نزدیک شاهد بودم و حتی با همکاری شبکه «پرس تی وی» مستندی با نام «Ferguson in Focus, Hands up; Don’t Shoot» را تهیه کردیم. باید بگویم که آمریکا دارای بیشترین بودجه تسلیحاتی در جهان است و توجیه رهبرانمان این است که این سلاح ها برای حفاظت از امنیت آمریکا و مردمانش است. اما آنچه که ما شاهد آنیم، آن است که برای سرکوب مردم معترض به سیاست های وال استریت از این سلاح ها استفاده می شود. در فرگوسن، ما به مجرمانی که آمریکا را اداره می کنند اعتراض کردیم. باید گفت از 50 پلیس در فرگوسن تنها یک پلیس سیاهپوست بود. قتل مایکل براون در این شهر موجب شعله ور شدن اعتراضات به تبعیض های نژادی شد. بسیاری از جوانانی که در فرگوسن در اعتراضات شرکت کردند و موجب شکستن شیشه فروشگاه ها شده بودند، به ما گفتند که اگر این کارها را صورت نمی دادند و شیشه ها را نمی شکستند، هیچ کس گوش شنوایی برای شنیدن حرف های آنان نداشت. باید گفت دلیل اینکه آنها این کارها را انجام دادند، زندگی در شرایط وحشت آور و ترور است. سایه این وحشت و ترور برای آنها همیشگی است. پس شکستن شیشه های فروشگاه ها راهی برای جلب توجه مسئولان و مقامات آمریکا است تا در خصوص تبعیض نژادی در این کشور اقدامی صورت دهند. منی که سفیدپوست هستم، بر سیاهپوستان برتری دارم. این یک واقعیت در آمریکا به حساب می آید و این چیزی است که من آن را نمی پسندم. دوست ندارم که در آمریکا و در چنین محیطی با این شرایط زندگی کنم. به دلیل آنکه من سفیدپوست هستم، مورد بازرسی بدنی قرار نمی گیرم. در حالی که سیاهپوستان و آمریکایی های آفریقایی تبار همواره مورد بازرسی بدنی قرار می گیرند. اینها واقعیات جامعه آمریکا است. 2 و نیم میلیون نفر در آمریکا در زندان به سر می برند که نسبت به سرانه جمعیت، این میزان از هر کشوری بیشتر است. با اینکه اداره زندانها در اکثر کشورها به دست دولت ها است، در آمریکا در مواردی اداره زندان ها به دست شرکت های خصوصی است که برای هر زندانی روزی 60 دلار نیز دریافت می کنند. و این بدین معنا است که هر چه تعداد زندانیان بیشتر باشد، سود بیشتری نصیب این شرکت ها می شود. مسئله دیگر مسئله مواد مخدر است. مسئله مواد مخدر مسئله ای جدی است و این در حالی است که سازمان ها و شرکت ها برای حل این مشکل تلاش نمی کنند.این واقعا شرم آور است که دولت ما در مسیری قرار گرفته که تلاش می کند تا اطمینان حاصل کند که قاچاق مواد مخدر به داخل کشور حتما انجام می شود تا مورد استفاده افراد قرار گیرد. در این صورت است که دولت می تواند افراد بیشتری را دستگیر کرده و در نتیجه سود بیشتری عایدش شود. این قضیه کاملا اثبات شده که دولت تلاش می کند تا از ورود مواد مخدر به داخل کشور اطمینان حاصل کند. این یک فاجعه است. در آمریکا هر چیزی توسط پول به فساد کشیده شده است. در آمریکا هیچ چیزی وجود ندارد که به وسیله پول به فساد کشیده نشده باشد. در ایران همه چیز بر اساس اصول اخلاقی و مذهبی است. خوب و بد در اینجا تعریف شده و معنا دارد. چنین چیزی در آمریکا وجود ندارد. تنها پول و قدرت است که در آمریکا معنا دارد. مکگلدریک: اصول بنیادین آمریکا برده داری و نسل کشی است.
https://www.farsnews.ir/news/13930709001340/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AF
