خصومت غرب با اسلام سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۰ 9:48

 

اوج این خصومت ها در قرون وسطی بویژه در دوران جنگ های صلیبی (بین سال های 1095 تا 1291 میلادی) بود. کتاب هائی که در این دوران ها توسط مستشرقان اروپائی نوشته شده مملو است از اتهام ها و افتراهای ناروا نسبت به اسلام و پیامبر گرامی آن. بعد از این دوران ها هم همچنان حملات به اسلام و مسلمانان ادامه داشت. و هرگاه قیام های مردمی مسلمانان در کشورهای اسلامی مانند مصر ، تونس ، الجزائر ، عراق و ایران که معمولاً کشورهای پیشگام در مبارزات ضد استعماری بودند شکل می گرفت این حملات موازی با هجوم های نظامی و کودتاها شدت می یافت.

در این عصر و روزگار، اروپائی ها آنقدر کتاب بر ضد اسلام نوشتند و شبهات مطرح کردند که کار نویسندگان و محققان اسلامی در کشورهای مختلف اسلامی ردیه و پاسخ نویسی بر این شبهات شده بود. شبهاتی از قبیل بردگی در اسلام ، حقوق زن در اسلام، تعدد زوجات در اسلام ، همسران پیامبر اسلام و امثال اینها. به خاطر دارم نویسنده معروف مصری محمد قطب در مقدمه کتابش بنام « شبهات حول الاسلام » نوشته بود که من اکنون به این نتیجه رسیده ام که غربی ها با ایراد شبهات به اسلام قصد دارند دانشمندان و متفکران اسلامی را به نوشتن این گونه کتابها در رد شبهات سرگرم کنند تا آنها را از تبیین معارف بلند اسلامی که موجب سعادت افراد و جامعه و ترقی و تکامل جوامع بشری است باز دارند.

در دوران جنگ سرد (1940-1990) که حاکمیت دوقطبی ، جهان را اداره می کرد، دین و مذهب به نوعی منزوی شد. تعبیر « سپری شدن دوران دین» در این برهه ی تاریخی تعبیر رایج و متداولی بین نویسندگان و محققان شده بود.

در این دوران، نظام کمونیسم دین را به عنوان عامل تخدیر انسانها تلقی کرده بود. کارل مارکس (Karl Heinrich Marx 1818-1883)  و  (Friedrich Engels 1820-1895)دو تن از نظریه پردازان کمونیسم هر دو در کتاب مشترکی تحت عنوان (ON RELIGION) از نظر فلسفی و اجتماعی دین را مورد بررسی قرار داده و آنرا رد کرده اند.[1]

موضع نظام غربی در دوران جنگ سرد در برابر مسأله ی دین گرچه مانند موضع کمونیسم انکار صریح نبود اما آثار مخرب مکتب « لیبرال دمکراسی» غرب در حذف دین و مذهب از جوامع بشری اگر بیشتر نبوده کمتر هم نبوده است. زیرا لیبرال دمکراسی ، اباحه گری و سکولاریسم است که مردم را با شکم ، شهوت و ثروت آلوده و سرگرم می کند که نتیجه آن چیزی جز روی گردانی از دین ، مذهب و معنویات نیست. روانشاد شهید مطهری در جمله ای کوتاه حقیقت این هر دو راه شیطانی را چنین بیان می کند که کمونیسم و لیبرال دمکراسی هر دو لبه یک قیچی هستند که ریشه دین و مذهب را می زنند.

در دوران جنگ سرد که دو ابر قدرت شرق و غرب جهان را تسخیر کرده بودند سلطه ی شرق خوشبختانه بر کشورهای اسلامی چشمگیر نبود تا الحاد را جایگزین اسلام کند. این ابر قدرت عمدتاً بر کشورهای اروپای شرقی، برخی از کشورهای آفریقائی و آمریکای لاتین مسلط بود ، گرچه مکتب کمونیسم بخاطر شعارهای تو خالی در بین مسلمانها هم در برخی کشورهای عربی - اسلامی جائی برای خود باز کرده بود.

کشورهای اسلامی در نقاط مختلف جهان بویژه خاور میانه و شمال آفریقا تحت سلطه ی آمریکا قرار داشتند که این ابرقدرت فرعونی و قارونی با حمایت از حکام دست نشانده و مزدور خود بر آنها تسلط کامل داشت. مأموریت این حکام مزدور حفظ منافع آمریکا در کشورشان بود. آنها باید هر نوع صدای آزادی خواهی و استقلال طلبی ملت های خود را خفه می کردند ، منابع و ذخائر غنی کشورهای خود بویژه نفت را با ثمن بخسی در اختیار آمریکا و متحدان اروپائی آن قرار می دادند و از همه مهمتر فرهنگ غربی که حقیقتاً تخدیر کننده ملت های مسلمان بود را در کشور رواج می دادند. در چنین شرائطی آمریکا و متحدان غربی آن در این دوران طولانی با خیال راحت سلطه خود را بر این کشورها حفظ کردند.

نا گفته نماند که لیبرال دمکراسی غربی ، غرب را هم که همواره معتقد به آئین مسیحیت بوده به سوی الحاد سوق داده است. آمارها نشان می دهد که درصد دین داران در کشورهای غربی بشدت رو به کاهش است. به موجب تحقیقاتی که خبر گزاری رویتر با همکاری مؤسسه ی ایپسوس (IPSOS) در مورد سنجش میزان اعتقاد مردم به خدا، بهشت و جهنم و نیروهای غیبی در 23 کشور جهان انجام داده است میزان اعتقاد دینی مردم کشورهای اروپائی بسیار پائین است.[2]

به موجب این آمار 39% مردم فرانسه اعتقادی به وجود خدا ندارند. این آمار در سوئد 37% ، در بلژیک 36% ، در بریتانیا 34% ، و در آلمان 31% است. میانگین اعتقاد مردم آلمان ، سوئد ، فرانسه ، بلژیک و اسپانیا به حیات پس از مرگ و بهشت و دوزخ تنها 4% می باشد.

برگزاری کنفرانس بین المللی ملحدان تحت عنوان (First Convention of the World Atheist) در روزهای 13 تا 15 خرداد 1390 در دوبلین ایرلند حاکی از ضربه های شدید لیبرال دمکراسی غربی به دین و مذهب است. در این کنفرانس حدود 350 هیئت از آمریکا و اروپا و سایر کشورها شرکت کردند و یکی از اهداف آنرا آغاز به کار یک گروه جهانی متشکل از همه ملحدان موسوم به «اتحادیه بین المللی ملحدان- Atheists Alliance International» اعلام کردند.

اسلام ستیزی در عصر جدید

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) دین را از گوشه انزوا و حاشیه خارج کرد و آن را به عنوان یک راه و رسم زندگی که می تواند در متن جامعه انسانی نقش ایفا کند مطرح کرد. آن هم در عصر مدرنیسم و پسا مدرنیسم که بشر از نظر پیشرفت در دانش و تکنولوژی در اوج شکوفائی قرار گرفته و همچنان بی وقفه به پیش می رود.

مکتب فکری امام بر این پایه استوار است که جامعه بشری هر قدر هم در جنبه های مادی پیشرفت و ترقی داشته باشد هیچگاه از معنویت ، عدالت ، اخلاق و تعالیم انبیاء مستغنی نخواهد بود. طبیعی بود که ترویج عملی این تفکر بسان روزگار انبیاء موجب برانگیخته شدن حاکمان زر و زور و قدرت های شیطانی، که زندگی و حیات آنها بر اساس ظلم و ستم ، غارتگری ، استعمار و استثمار شکل گرفته، گردید.

از این جهت بود که غرب بویژه آمریکا از همان ابتدا در برابر ایران اسلامی موضع خصمانه گرفت و ضمن توطئه های فراوان در داخل کشور و تحمیل جنگ و تحریم های گسترده به مقابله با اسلام در سطح جهانی پرداخت. آنها با اهداف مشخصی بتدریج به اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی روی آوردند و با دستگاه های تبلیغاتی گسترده خود به ترتیب غیر مسلمانان ، مسلمانان اهل سنت و ملت های عرب را از ایران اسلامی ترساندند.

اوج این رویاروئی بعد از واقعه مبهم و مشکوک 11 سپتامبر بود که آمریکا با اعزام صدها هزار نیروی نظامی به افغانستان ، عراق ، بحرین ، کویت و قطر وارد جنگ مستقیم با افغانستان و عراق شد و این کشورها را اشغال کرد. جرج دبلیو بوش (George Walker Bush 1946-) رئیس جمهور سابق آمریکا بلافاصله پس از این حادثه تعبیر «جنگ صلیبی جدید» را بکار برد و اعلام کرد که هرکس با ما نیست ، علیه ما است. او با این تعابیر تند گرچه مقابله با «اسلام» را به صراحت مطرح نکرد اما واقعیت چنین بود که مقابله او با اسلام سر زنده و فریادگر علیه ستمگران که قلب تپنده آن جز ایران اسلامی نیست ، بود. او بالاخره نتوانست خشم خود را از چنین قرائتی از اسلام مخفی نماید. لهذا در سخنرانی خود در مجمع اقتصادی شرم الشیخ در تاریخ 30/02/1387 صریحاً اظهار داشت « ایران در پس جنگی است که دولت واشنگتن از این پس از آن به عنوان جنگ ایدئولوژیک یاد می کند».

البته این خصومت ها که هر روز شکل تازه و شدیدتری را تجربه کرده و می کند به نفع آمریکا و غرب منجر نشده و ما امروز با بیداری وسیع اسلامی در کشورهای خاور میانه و شمال آفریقا هستیم. در یک سال اخیر پس از سرنگونی نخستین دیکتاتور سر سپرده آمریکا محمد رضا پهلوی شاه ایران ، شاهد دومینوی سقوط دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا در این مناطق یکی پس از دیگری هستیم و این داستان همچنان ادامه دارد.

در این کشورها می بینیم ندای اسلام خواهی و موج مخالفت با آمریکا و اسرائیل ، دو دشمن اصلی اسلام ، به اوج خود رسیده و پیروزی احزاب اسلامی حاکمیت اسلام را در آینده نوید می دهد. در چنین شرائطی ، طبیعی است که آمریکا ، متحدان غربی آن و اسرائیل بر خصومت خود با اسلام شدت بخشیده و دستگاه های تبلیغاتی خود را علیه اسلام بسیج کرده اند. اکنون به نمونه هائی از اسلام ستیزی در برخی از کشورهای اروپائی می پردازیم.

نمونه های عینی اسلام ستیزی در اروپا و آمریکا

امروزه مقالات و مطالب فراوان و تبلیغات بسیار گسترده ای در راستای اسلام ستیزی در اروپا و آمریکا وجود دارد. هم اکنون نزدیک به سه دهه است که در غرب توهین به مقدسات اسلامی ، توهین به پیامبر اسلام (ص) ، ایجاد محدودیت های گوناگون برای مسلمانان ساکن غرب ، وضع قوانین ضد اسلامی در مورد آنها و ایجاد رعب و وحشت برای آنها ادامه دارد.

آغاز این خصومت ها با انتشار کتاب موهن «آیات شیطانی- The Satanic Verses » سلمان رشدی مرتد در انگلیس بود که با برنامه ریزی ، سرمایه گزاری و حمایت همه جانبه دولت مزور بریتانیا در صحنه ظاهر شد. پس از آن در سال های بعد یک نماینده ضد اسلام مجلس هلند بنام گیرت ویلدرز (Geert Wilders 1963-) فیلم فتنه را ساخت و در آن انواع توهین ها را به اسلام و قرآن وارد کرد. او اعلام کرد که قرآن را در انظار عمومی پاره خواهد کرد و آنرا آتش خواهد زد. دیری نپائید که یک کاریکاتوریست دانمارکی بنام (Kurt Wetergaard 1935-)   کاریکاتورهای موهنی را در مورد پیامبر اسلام در یکی از روزنامه های پر تیراژ دانمارک منتشر کرد که در پی آن برخی روزنامه های دیگر کشورهای اروپا نیز آنرا منتشر کردند.

به موجب خبر گزاری فرانسه 20 سازمان لائیک در فرانسه فراخوان برگزاری «جشن سوسیس و شراب» علیه آنچه اسلامی کردن فرانسه نامیدند ، کردند. آنها محل این مراسم تحریک آمیز را در محله لاگوت دور که یکی از پرجمعیت ترین مساجد پاریس در آن قرار دارد اعلام کرده بودند.

در نروژ یک تروریست افراطی بنام برینگ بری ویک (Anders Behring Breivik 1979-) پس از دو عملیات انفجاری وحشیانه در اسلو که جمعی را بکام مرگ کشید و توسط پلیس دستگیر شد خواستار جنگ مسیحیان برای دفاع از اروپا در برابر تسلط مسلمانان شد.

در سوئیس در یک همه پرسی 57% مردم به ممنوعیت ساخت مناره مسجد رأی مثبت دادند. البته حزب سبز این کشور نسبت به قانونی شدن این مسأله هشدار داد و آنرا نقض آشکار آزادی مذهبی و مغایر با کنوانسیون اروپائی حقوق بشر اعلام کرد.

در آمریکا نیز چنین خصومت هائی نسبت به اسلام ابراز گردیده است. تری جونز (Terry Jones 1951-) کشیش افراطی با آتش زدن قرآن خشم خود را نسبت به اسلام و مسلمانان ابراز داشت. پیش از آن نیز کشیش های آمریکائی جری فال ول (Jerry Falwel) ، پت رابرتسون (Pat Robertson) و فرانکلین گراهام (Franklin Graham) به پیامبر اسلام توهین کرده بودند. آتش زدن مساجد مسلمانان در برخی از کشورهای اروپائی و آمریکا از دیگر فعالیت خصمانه بر ضد اسلام بوده است.

واقعیت این است که این رفتارهای بیشرمانه و خصومت آمیز نه تنها توسط افراد جوامع غربی صورت گرفته که دولت های غربی هم با آنها همراه بوده و خشم و کینه ی خود را علیه اسلام و مسلمانان ابراز داشته اند. این دولت های مدعی آزادی و احترام به حقوق انسانها حقوق اقلیت های اسلامی کشورشان را بر نتابیدند و قوانین و برنامه های ظالمانه ای را در حق مسلمانان اجراء کرده و می کنند. اینک نمونه های زیر ملاحظه کنید:

به نوشته روزنامه های آلمان آنجلا مرکل ، صدر اعظم ، در کنفرانسی گفت: این یک تصور واهی بود که فکر کنیم آلمانی ها و کارگران خارجی می توانند در کنار یگدیگر با خوشبختی زندگی کنند. او ادامه داد که تکثر فرهنگی (Multi Culturalism) یک پدیده مرده است!

تاکنون برخی از مقامات آلمانی در شهرهای مختلف نسبت به حجاب اسلامی خانم ها حساسیت زیادی نشان داده اند. آنها در برخی از مدارس مانع از تدریس معلمان محجبه شده اند و دانش آموزان دختر محجبه را از کلاس اخراج کرده اند. اخیراً حزب سوسیال دمکرات شهر برمن با ممنوعیت حجاب خانم ها موافقت کرد.

به موجب نشریه «نول آبزرواتور» پروژه اسلام هراسی سرکوزی ، رئیس جمهور فرانسه ، همچنان ادامه دارد. وزیر کشور فرانسه کلود ژ آن در آستانه تصویب پیمان لائیتیسه ادعا کرد افزایش آمار مسلمانان در فرانسه مشکلاتی را ایجاد کرده است. بموجب همین خبر حزب حاکم فرانسه قرار است نشستی برگزار کند و در باره اختلاط استخرها ، غذای حلال ، سنگ قبر مسلمانان در قبرستانها و برگزاری نماز در خیابانها بحث و تصمیم گیری کنند. اخیراً حزب حاکم فرانسه 26 پیشنهاد برای کنترل هرچه بیشتر ارزش های اسلامی را به تصویب رسانده است.

قبلاً در فرانسه بر ضد حجاب و روبنده ی (برقع) خانم ها قانون وضع شده و برای آن جریمه هائی در نظر گرفته شده است. قانونگذاران مجلس بلژیک نیز به ممنوعیت استفاده از برقع توسط زنان مسلمان در اماکن عمومی رأی داده اند و جریمه نقدی 20 تا 34 دلار و 7 روز زندان برای متخلفان در نظر گرفته اند! پس از این رویداد احزاب راستگرای کشور سوئیس نیز اعلام کردند با ممنوعیت پوشش برقع در این کشور موافقند.

گیرت ویلدرز نماینده اسلام ستیز مجلس هلند حجاب را نماد ظلم و ستم بر زنان توصیف کرد و خواستار قانون 12 سال زندان برای زنانی شد که از برقع استفاده می کنند! نمی دانیم در مجلس کسی از او سؤال نکرد که آیا 12 سال زندان بخاطر حجاب یک ظلم آشکار به زنان نیست؟!

در اسپانیا نیز اسلام هراسی و مقابله با مظاهر اسلامی بطور گسترده ادامه دارد. در برخی از مدارس دختران با حجاب از مدرسه اخراج شده اند. همچنین برخی از کارمندان مسلمان و با حجاب از ادامه کار در ادارات دولتی محروم شده اند. برخی از احزاب خواستار منع حجاب در انظار عمومی و معابر شده اند. تبلیغات اسلام ستیزانه در رسانه های عمومی اسپانیا کاملاً مجاز است.

اینها، تنها نمونه های اندکی از خشم و خصومت برخی از دولتمردان و افراط گرایان غربی نسبت به اسلام و مسلمانان بود. البته مسلمانان در این کشورها نیز ساکت نبوده و به اشکال گوناگون از حقوق خود دفاع کرده اند. طبق آخرین تحقیقات در اروپا بیش از 44 میلیون نفر مسلمان زندگی می کند که بخشی از آنها اروپائی الاصل هستند و بخش عمده ای هم شهروند این کشورهای می باشند. اینها شامل نسل های دوم و سوم و حتی چهارم مسلمانانی هستند که سالها قبل از کشورهای اسلامی به اروپا مهجرت کرده اند. بنا براین دلیلی ندارد که بجای همزیستی مسالمت آمیز چنین رفتار و برخوردهای خصمانه ای وجود داشته باشد. 

آن سوی نقاب زیبای غرب

آنچه از دور در اذهان تبادر می کند این است که غرب دارای هویتی متمدن ، پیشرفته و قانونگرا است. تبلیغات غرب و غربگراها تصویری انسانی از غرب که همراه با آزادی ، دمکراسی ، صلح طلبی و مدافع حقوق بشر است در اذهان آفریده اند. خود غربی ها هم به این ویژگی ها و اصول افتخار می کنند و از آنها به عنوان چماقی بر سر دولت ها و ملت های باصطلاح توسعه نایافته یا در حال توسعه استفاده می کنند. آنها این کشورها را غیر متمدن ، وحشی و عقب مانده بشمار می آورند و در راستای تأمین نیازهای مادی خود از این کشورها از هر وسیله ای و لو غیر انسانی استفاده می کنند. تا زمانی که حکام این کشورها فرمانبر بی چون و چرای آنها هستند به آنها کاری ندارند و آنها را می دوشند؛ اما به محض احساس مخالفت و نافرمانی همان چماق مزبور را برسر آنها می کوبند و فریاد بر می آورند که آزادی نیست، حقوق بشر نقض شده وو..

ملت های دنیا شاهد موضعگیری های دوگانه غرب در برابر کشورهای همسو و غیر همسوی آنهاست. در جریان انقلاب های عربی ، سوریه از یک سوی و بحرین و یمن از سوی دیگر گواه روشنی بر این مدعا است ، آنجا که آنهمه کشتار بیرحمانه ، زندانها و شکنجه ها در بحرین و یمن نادیده گرفته می شود اما در سوریه نه تنها که چند برابر می شود بلکه عوامل و ابزارهای لازم را برای حمایت از مخالفان آن بسیج می کنند!

غربی ها در کشورهای خود نیز همین شیوه و روش را بکار بسته اند. آنها از یک سو دم از آزادی و انسان دوستی می زنند و از سوی دیگر با مسلمانان آنگونه که گفتیم عمل می کنند. آنها آزادی بیان را حق همه انسانها می شمارند و بهمین دلیل چاپ و نشر کتاب سلمان رشدی  و کاریکاتورهای موهن به مقدسات اسلامی را آزاد می گزارند اما هیچکس در اروپا حق انکار یا تشکیک در هولوکاست را ندارد بگونه ای تاکنون تعداد زیادی از چنین افرادی را زندانی و محکوم به جرائم سنگین کرده اند.

بر اساس قانون آزادی بیان همه شبکه های تلویزیونی در غرب بر ضد کشورها و گروه های مستقل آزاد هستند اما شبکه المنار حزب الله لبنان در فرانسه بسته و ممنوع می شود. همین روزها در انگلیس مجوز شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی (Press TV) متعلق به جمهوری اسلامی ایران در لندن را لغو کردند ، همزمان شبکه العالم عربی متعلق به ایران را نیز متوقف ساختند ؛ این در حالی است که صدها شبکه رادیوئی و تلویزیونی به زبان فارسی آزادانه در کشورهای اروپائی ، آمریکا و کانادا بر ضد ایران شبانه روز برنامه پخش می کنند و اگر صدها شبکه دیگر هم در همین راستا درخواست مجوز کنند استقبال خواهند کرد و به آنها مجوز خواهند داد! چگونه است که غرب تحمل یکی دو شبکه را در برابر آن همه شبکه ها ندارد؟!! راستی عجیب است! 

آنها برخلاف قوانین و کنوانسیونهای متعددی که در باره حقوق اقلیت های مذهبی و آزادی مذهبی دارند آنگونه که ذکر شد حقوق مسلمانها را در کشورهای خود پایمال می کنند. انسان ها در انتخاب پوشش و نوع لباس خود در غرب آزادند اما خانم های مسلمان از انتخاب حجاب منع می شوند!

راستی عجیب است که غرب سالها است جمهوری اسلامی ایران را متهم به نقض حقوق اقلیت بهائی ها می کند و در این زمینه تبلیغات گسترده ای به راه می اندازد در حالی که خود بطور آشکار حقوق مسلمانان را در کشورهای خود نقض می کند!

غرب صلح دوستی و تلاش برای صلح جهانی را شعار خود قرار داده اما هرجا که برای سلطه نامشروعش کمترین خطری احساس کند لشکر کشی می کند و جنگ هائی را براه می اندازد.

حقیقت این است که این استاندارهای دوگانه غرب آبرو و حیثیتی برای نظام های سلطه غربی باقی نگذاشته  و لذا ملت ها در نقاط حساس جهان و حتی در دامن خود آنها سر به نافرمانی مدنی و شورش برداشته اند. تا زمانی که این شیوه های ظالمانه اعمال می شود ملت های جهان زیر بار این نظام های فاسد و دروغگو نخواهند رفت ، صلح و آرامش در جهان حاکم نخواهد شد و هر روز بر دشمنی ها و نفرت ها افزوده خواهد شد. امروز ملت های دنیا واقعیت ها را درک کرده و مانند ملت های قرون گذشته نیستند که آن سوی نقاب زیبای غرب را نبینند. 

 


[1] نسخه انگلیسی این کتاب چاپ مسکو مورخ 1976 نزد من موجود است. این اثر ابتدا در سال 1957 چاپ و سپس در سال های 1958، 1962، 1966، 1972، 1975 و 1976 تجدید چاپ گردیده است. تعدد چاپ و توزیع این کتاب نشان عزم جدی سران کمونیسم برای حذف ادیان از جوامع بشری و گسترش الحاد در جهان بوده است. 

[2] http://knowledgecenter.ipsos.de/docdetail.aspx?c=1045&sid=67F6B1C4-CC4A-4636-A948-1860CB7A00B1&did=76b2024b-fd01-439aa879-96c95ecdcedc

 

نوشته شده توسط محمد باقر انصاری  | لینک ثابت |