نکاتی در باره خطبه 39 نهج البلاغه چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷ 10:54

ترجمه:

به مردمى گرفتار آمده ام، كه چون فرمان مى دهم اطاعت نمى كنند و چون فرا مى خوانم پاسخ نمى گويند

-اى بى ريشه ها- چرا در يارى پروردگارتان درنگ مى كنيد؟ آيا دينى نيست كه شما را با يكديگر متحد سازد؟ آيا غيرت و حميّتى نيست كه شما را به خشم آورد؟ 

در ميان شما ايستاده، بانگ برداشته، يارى مى طلبم، ندايتان مى دهم، مگر به فرياد رسيد. دريغا، كه هيچ سخنى از من نمى شنويد و هيچ فرمانى را به كار نمى بنديد

سرانجام، پايان ناگوار كارها پديدار خواهد شد. نپندارم كه به پايمردى شما از كس انتقامى توان گرفت يا به مقصودى توان رسيد. شما را به يارى برادرانتان فراخواندم، ناليديد، همانند شترى كه از زخم سینه بنالد، و گرانى و سستى ورزيديد، همانند شترى که پشتش زخم باشدو به زمین چسبیده باشد. سپس، اندك سپاهى مضطرب و ناتوان به نزد من روانه داشته ايد، چنان با بى ميلى قدم برمى دارند كه گويى به ديار مرگشان مى برند

توضیحات:

این سخنان را امیر المؤمنین (ع) هنگامی ایراد فرمود که لشکری به فرماندهی نعمان ابن بشیر از سوی معاویه بسیج شده بود که به شهر «عین التمر» در عراق، که تحت فرماندهی مالک ابن کعب ارحبی ، والی امیر المؤمنین، بود حمله کند.

شهر عین التمر شهری آباد و خرما خیز بوده و هست که در غرب رود فرات و 120 کیلومتری استان کربلا واقع شده است. این شهر از شهر های تاریخی عراق است که در زمان ساسانیان پادگان نظامی و اسلحه خانه آنها بوده و در زمان خلافت ابوبکر فتح شد و در قلمرو اسلام قرار گرفت.

معاویه در زمان خلافت امیر المؤمنین با آنحضرت دشمنی ویژه ای داشت و از هر فرصتی برای ضربه زدن به فرمانداران و والیان آن حضرت و تصرف شهرها استفاده می کرد. در حمله به شهر عین التمر، تعداد سربازان نعمان 2000 نفر بود در حالیکه سربازان مالک بیش از 100 نفر نبود.

نعمان ابن مالک وقتی از خبر حمله دشمن اطلاع یافت به حضرت علی (ع) خبر داد و استمداد برای اعزام نیرو کرد.

حضرت امیر خطبه فوق را ایراد فرمود که مانند دیگر خطبه های آن حضرت در ترغیب به جهاد، کوفیان را در برابر سستی و بهانه جوئی آنها در امر جهاد مورد نکوهش و مذمت قرار داد. خطبه کامل را که مرحوم سید رضی این چند جمله آن را بیشتر نقل نکرده است در کتاب «تمام نهج البلاغه» نیافتم. البته خطبه مفصلی حضرت در این مورد دارد که اندکی قبل از ضربت خوردنش در نکوهش کوفیان ایراد فرمود. این خطبه در کتاب تمام نهج البلاغه در ص 733 به عنوان خطبه 60 نقل شده که 34 صفحه است. عنوان این خطبه چنین است:

«خطبه له علیه السلام قبل ایام من استشهاده، ذکر فیها حق الوالی و الرعیه و فضل الجهاد، موبخاً اهل الکوفه لتوانیهم عنه». (خطبه آن حضرت چند روز قبل از شهادتش که در آن حق استاندار و مردم و فضیلت جهاد را بیان فرموده و کوفیان را بخاطر کوتاهی و سستی در جهاد نکوهش کرده است.

در این خطبه مفصل است که حضرت از ملت عراق عموماً و اهالی کوفه خصوصاً و نافرمانی آنها گله و شکایت می کند و آنها را با طرفداران معاویه که سر سخت و فرمانبردارند او هستند مقایسه می کند. و در بخشی از آن دست به محاسن خود می گیرد و برای مظلومیت خود گریه می کند. در آنجاست که حضرت آرزو می کند که خداوند او را از این مردم بی وفا بگیرد و اشرار را بر آنها مسلط کند.

در این بخش از منتخب خطبه که مرحوم سید رضی نقل کرده است حضرت آنها را به شتری که سینه اش زخم شدید دارد و از شدت درد ناله می کند و شتری که پشتش زخم باشد و توان ایستادن را نداشته باشد تشبیه فرموده است: «فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الْأَسَرِّ وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ النِّضْوِ الْأَدْبَرِ».در اینجا حضرت از اصطلاح بکار رفته در آیه شریفه استفاده می کند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ .. (سوره توبه: آیه 38).

در آخر هم تمسک به آیه 6 از سوره انفال می کند: كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ. گوئی آنها به سوی مرگ گسیل می شوند که اینچنین هراسان و ترسان هستند.

به هر حال پس از ایراد این خطبه تعدادی حدود 300 نفر آماده جهاد و کمک به مردم شهر عین التمر شدند که طبعاً این تعداد در مقابل سپاه دو هزار نفری نعمان کافی نبود. ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْكُمْ جُنَيْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِيفٌ.

در این میان عدی ابن حاتم که غیرتش بجوش آمده بود خدمت حضرت رسید و گفت من هزار نفر از قبیله خود (قبیله طی) را آماده اعزام برای جهاد می کنم. حضرت فرمود دوست ندارم از یک قبیله در این جنگ مشارکت کند. عرض کرد از قبایل دیگر هم هزار نفر آماده می کنم.

دو هزار نفر آماده شدند و به سوی عین التمر حرکت کردند. نعمان ابن بشیر که در حال جنگ بود و قتی خبر دار شد که سپاهی عظیم برای مقابله با او آمده اند فرار را بر قرار ترجیح داد و صحنه را ترک کرد.

از این داستان به مظلومیت امیر المؤمنین (ع) پی می بریم که مرحوم علامه امینی، صاحب الغدیر فرموده که من در طول تاریخ کسی را به مظلومیت علی علیه اسلام نیافتم.

مطالعه خطبه 60 کتاب تمام نهج البلاغه که در بالا به آن اشاره شد براستی این حقیقت را آشکار می کند.

محمد باقر انصاری

08/12/1397

 

نوشته شده توسط محمد باقر انصاری  | لینک ثابت |