نقد و بررسی کتاب «چرا به ایران بر گشتم»؟ دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ 11:10

نویسنده کتاب دانشجوئی بوده که برای ادامه تحصیل در دانشگاه « بریتیش کلمبیا » ( یو بی سی ) در ونکوور کانادا را انتخاب کرده بوده و طی پنج سال موفق به دریافت مدرک دکتری خود از آن دانشگاه در رشته مهندسی شیمی شده است. او جوانی متعهد و کنجکاو بوده که به زوایای زندگی در غرب پی برده و آنها را در کتاب خود منعکس کرده است.

من خود چون حدود هفت سال در غرب ( اروپا ) زندگی کرده ام مطالب کتاب و دیدگاه های او را تأیید می کنم و آنها را با واقعیت های این کشورها منطبق می دانم.

                                   

 

فصول کتاب

این کتاب دارای شش فصل به ترتیب زیر می باشد:

فصل اول: انگیزه و علت رفتنم به خارج از کشور.

فصل دوم: نحوه گرفتن پذیرش از دانشگاه های خارج از کشور.

فصل سوم: تجربیات مختلف از زندگی در خارج کشور.

فصل چهارم: کیفیت دانشگاه های خارج از کشور.

فصل پنجم: تأثیرهای مختلفی که افراد از محیط زندگی خارج از ایران دریافت می کنند.

فصل ششم: چرا به ایران بر گشتم.

این کتاب از نظر فصل بندی و تیترهای فرعی هر فصل، بسیار خوب تهیه شده گرچه در برخی از موارد قلم به درازا کشیده شده و تکرار برخی از موارد هم در آن به چشم می خورد. در عین حال قلم روان و مطالب جالب آن جاذبه ای برای خواندن تمام کتاب را فراهم می کند.

من در اینجا در صدد نیستم که کل کتاب را تلخیص کنم. زیرا تلخیص بیش از 500 صفحه کتاب خود کتابی را بوجود می آورد و خواننده را از اصل آن مستغنی می کند. در حالی که منظور معرفی کتاب و گزینش بخش هائی از آن است.

از این رو من به امور مربوط به دانشگاه و خصوصیات آن نمی پردازم و از توضیحاتی در باره محسنات زندگی غربی که تا حدودی برای همه نقل و روایت شده خود داری می کنم.

من در اینجا به معایب زندگی در غرب که بخش مهمی از کتاب به آنها اختصاص یافته و همانها موجب بازگشت نویسنده کتاب به وطن خود شده است می پردازم. زیرا بسیاری از دانشجویان و فرهیختگان و حتی افراد عادی که به غرب می روند در سالهای اول زندگی در غرب جاذبه آن آنها را از خود بیخود می کند و برای مدتی طولانی به زندگی خود ادامه می دهند بگونه ای که دیگر قدرت بازگشت از آنها سلب می شود و نهایتاٌ دچار ندامت و پشیمانی می شوند.

آسیب های زندگی خانوادگی

زندگی در غرب چه برای افراد مجرد و چه متأهل پر از خطرها و آسیب ها است. کسانی که مجرد هستند بخاطر آزادی های بی حد و حساب جنسی دچار انحرافات اخلاقی می شوند و تشکیل زندگی خانوادگی برای آنها به تأخیر می افتد بگونه ای که جوانی و میانسالی که بهترین دوران های زندگی است به بطالت و تباهی می گذرد و متأسفانه پس از تشکیل خانواده هم زندگی موفقی نخواهند داشت که بیشتر به طلاق و جدائی کشیده می شود. افرادی هستند که چند بار ازدواج می کنند و هیچکدام از آنها دوام و پایداری نخواهد داشت.

کسانی هم که متأهل هستند بخاطر حمایت سیستم های غربی از زنان و وجود فحشا و منکرات به بیراهه می روند و نهایتاٌ به جدائی و طلاق روی می آورند و نتیجتاٌ فرزندان آنها تباه می شوند. البته در صد اندکی ممکن است از این آسیبها مصون بمانند و آن هم کسانی هستند که مقید و متدین باشند که حفظ دین هم در آن فضا بسیار سخت است و برای فرزندان آنها سخت تر. فرهنگ دوست پسر و دوست دختر از نوجوانی که سبک زندگی غربی است ، آن هم بصورتی که هرکدام دوست خود را بخانه پدر و مادر بیاورد و با هم خلوت کنند مجالی برای تربیت آنها طبق میل والدین باقی نمی گذارد.

فحشا و منکرات، لخت مادرزاد ظاهر شدن زنها و همجنس بازی در غرب ، امروزه به گونه ای است که هیچ حد و مرزی ندارد و در سالهای اخیر ازدواج با همجنس در بسیاری از کشورهای غربی قانونی شده است. طبق آماری که بعضی از نهادها برای تعداد همجنس بازها در آمریکا داده اند از 1،2 در صد تا 8،6 بوده است. در توصیف شهر ونکوور در ویکی پدیا این عبارت به چشم می خورد:

Vancouver has a large gay community. Vancouver is host to one of the country’s largest annual gay pride parades.

( ونکوور دارای یک جامعه بزرگ همجنس بازی است. ونکوور میزبان یکی از بزرگترین نمایش های با شکوه سالانه همجنس بازی کشور کانادا است).

در فصل سوم کتاب شرح مفصلی از فرهنگ دوست دختر و دوست پسر در غرب ، همجنس بازی در غرب ، پوشش لباس در جوامع غربی ، برهنگی کامل در غرب ، تجاوز جنسی در غرب ، فاحشه گری در غرب و مصرف مواد مخدر در غرب بیان شده است. ( صص: 181 – 211 ).

آزادی بیان  و رسانه ها در غرب

برغم آزادی بیان که غرب با آن شناخته می شود و در مسائل اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد جهت گیری های کلی در بیان مسائل وجود دارد. عموم مردم معمولاٌ به رسانه های بزرگ توجه می کنند و رسانه های کوچک عملاٌ صدایشان به جائی نمی رسد. در رسانه های بزرگ مسائل سیاسی و نظامی و آنچه مربوط به امنیت ملی و امنیت سرمایه داران بزرگ غربی می شود در چار چوب معینی بیان می شود. امکان ندارد شما در مجلات ، روزنامه ها و رسانه های اصلی ، مطلبی خلاف سیاستگذاری های کلان غرب ببینید، بویژه در باره مسائلی نظیر مسأله اسرائیل و صهیونیسم. به موجب خبری در اورشلیم پست یک استاد دانشگاه (Illinois Urbana-Champaign) که از دانشگاه های معتبر و مطرح آمریکا است بخاطر یک اظهار نظر کوچک توئیتری ضد اسرائیل حین جنگ 50 روزه علیه مردم غزه ، از دانشگاه اخراج شده بود.

نمونه دیگر خانم هلن توماس است که در کاخ سفید در کارهای خبری مسئولیت طولانی مدتی داشته (حدود 57 سال) و با تعداد زیادی از رؤسای جمهوری آمریکا از زمان جان اف کندی تا دوران اوباما کار کرده بود، بخاطر یک اظهار نظر کوتاه علیه اسرائیل در مصاحبه ای از کار برکنار شد.

تاکنون افراد زیادی از شخصیت های معتبر در غرب بخاطر تشکیک در هولوکاست از کار برکنار شده و مجبور به پرداخت جریمه های سنگین شده اند.

از محورهای هماهنگ رسانه های غربی مسأله اسلام هراسی و ایران هراسی و ایجاد رعب و وحشت نسبت به شیعه است. در آمریکا 40 در صد مردم تصور میکردند که ایران بمب هسته ای دارد ! 60 در صد آمریکائی ها فکر می کردند که ایران قصد ساخت سلاح هسته ای دارد!  که اینها در اثر خط دهی رسانه های آمریکا بوده است.

از دیگر محورهای هماهنگ رسانه ها جا انداختن این مطلب است که آمریکا رئیس و منجی جهان است ، بگونه ای که اگر در نقطه ای از جهان اتفاقی رخ دهد باید آمریکا مداخله کند و حتی با جنگ مسأله آنجا را حل کند.

همچنین بایکوت و هجمه خبری بر روی موارد خاص و مانع شدن از شنیده شدن صدای مظلومان و مستضعفان از دیگر محور های کاری این رسانه ها است. این رسانه ها اگر از بینی یک آمریکائی در جائی خون بیاید آن را تیتر اول همه خبر گزاری ها قرار می دهند ، اما کشته شدن قریب به یک میلیون نفر از مردم بی گناه رواندا در طول 100 روز را بایکوت خبری می کنند. در قضیه حج سال 1394 هم مشاهده شد که تمامی این رسانه ها به صورت کاملاٌ هماهنگ آل سعود را از این قضایا بری کردند. در همه این اخبار آماری که برای کل کشته شدگان اعلام کردند، تنها حدود 750 نفر بود!  

از آن طرف ترویج مسائلی که مطابق ارزش های غربی از قبیل هجنس بازی ، فحشا و منکرات برای دور کردن جوامع بشری از ارزشهای اخلاقی ، دینی و معنوی از دیگر محورهای مهم تبلیغی این رسانه ها است. ( صص: 135-151 ).

ستمگری ، بیدادگری و استکبار غرب

نویسنده کتاب در فصل پنجم آن بطور مشروح به ستمگری ، بیدادگری و استکبار غرب می پردازد و واقعیت هائی را بازگو می کند. من در اینجا بخش هائی کوتاه از این فصل را نقل می کنم. کسانی که مایلند مشروح آنها را مطالعه کنند و به آمارها و منابع آن پی برند به اصل آن رجوع نمایند.

... زمانی که به خارج از ایران رفتم و بعضی از فشارهایی که بر ذهن و افکارم سنگینی می کرد ، برداشته شد و به آن کعبه آمالی که فکر می کردم رسیدم، فرصت فکر کردن و واقع بین بودن برایم فراهم شد.

من تقریباٌ هر روز  مختصراٌ اخبار را از منابع مختلف می خواندم. معمولاٌ اخبار را از وب سایت های خبر گزاری های « الجزیره » ، « هاآرتص » ، « اورشلیم پست » و « پرس تی وی » بررسی می کردم و اخبار « CNN » را از تلویزیون می دیدم. اخبار فارسی را هم از چند خبرگزاری دنبال می کردم. ... در این سیر مطالعاتی واقعاٌ دیدم نسبت به غرب تغییر اساسی پیدا کرد و به ماهیت امپریالیستی و مستکبرانه غربی ها بیشتر پی می بردم و با پوست و گوشت و خونم آن را حس می کردم. مثلاٌ می دیدم وهابیت در غرب چگونه جولان می دهد و برا ی خود تبلیغ می کند و نسخه تحریف شده اسلام را بدون هیچ گونه محدودیتی نشر می دهد. از آن طرف لشکر کشی آمریکا و اروپائی ها به کشورهای اسلامی و کشتار مردمان بی دفاع در مقیاس میلیون نفر را مشاهده می کردم. از آن طرف ژست ضد تروریسم آمریکائی در ظاهر و بنیان گذار بودن و تجهیز کننده بودن همه آن تروریست ها در واقع را به عینه در لابلای اخبار ملاحظه می کردم. روزی نبود که اخباری در الجزیره نبینم که مثلاٌ در عراق، افغانستان ، پاکستان ، سوریه ، نیجریه ، سومالی و دیگر جاها تروریست های تکفیری از طالبان (در پاکستان و افغانستان) ، بوکوحرام (در نیجریه) ، سپاه صحابه (در پاکستان ) ، القاعده (در همه جا مخصوصاٌ در عراق) ، الشباب (در سومالی) ، ده ها گروه تروریستی در سوریه ، جند الله (در ایران) و این اواخر داعش (در عراق و سوریه) یک گروه از انسانها مخصوصاٌ مسلمانان شیعه را قتل عام نکرده باشند.

هر روز این اخبار را در تیتر یکی از خبرگزاری ها می دیدم و از آن طرف حمایت های مالی و انسانی عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس را می دیدم و از آن طرف دست تمامی سران این کشورها و گروه ها را در دست آمریکا و هم پیمانان اروپائی اش می دیدم.

روزی نبود که اخبار را باز نکنم و از جنایت صهیونیستها در فلسطین مطلبی را نخوانم و حمایت های مادی و معنوی آمریکا از آنها را از خبر گزاری های غیر ایرانی نبینم. در این ایام که این کتاب را دارم می نویسم (آوریل 2015) حمله ناجوانمردانه سعودی ها به یمن و البته با اجازه گرفتن از آمریکایی ها و حمایت های بی دریغ آنها و سایر کشورهای غربی را شاهد هستیم. حمله ای که به کشته شدن هزارها زن و بچه بی دفاع و نابود شدن زیربناهای اقتصادی این کشور تا بحال انجامیده است و در این میان ، سازمان ملل متحد هم از عربستان حمایت می کند و بدون محکوم کردن آن ها ، از انصار الله می خواهد که سلاح ها را بر زمین بگذارد.

بسیار می شد که تاریخچه خیلی از مسائل را می رفتم و می خواندم. مثل تاریخچه حزب بعث عراق و نحوه روی کار آمدن صدام و نقش راهبردی « CIA » آمریکا در این مسأله. یا مثل کمک های  تسلیحاتی کشورهای مختلف به عراق در جنگ هشت ساله ایران با کل دنیا. از کمک های همه ابر قدرت ها مانند شوروی سابق ، فرانسه ، آلمان ، آمریکا ، انگلیس و دیگر کشورهای اروپائی به عراق تا سایر کشورهای عربی نظیر عربستان سعودی. در جنگ تحمیلی 35 کشور رسماٌ اعلام کردند که به عراق کمک می کردند که ایران از بسیاری از این کشورها ( از 18 ملیت ) اسیر جنگی گرفته بود. نقش کشورهائی نظیر آمریکا ، آلمان ، فرانسه ، اتریش و دیگر کشورها در تجهیز تسلیحات شیمیائی عراق که منجر به شهادت ده ها هزار نفر و جانباز شدن 120 هزار نفر رزمنده ایرانی در جنگ شد هم از جنایات ثبت شده تاریخ علیه ملت ایران است.

این نکته جالب است که بعد از انقلاب اسلامی ، آمریکا تنها کشوری است که بعد از عراق رسماٌ به کشور ما حمله کرده است. درگیری مستقیم آمریکا با ایران در اواخر جنگ تحمیلی (که البته این غیر از کمک هائی بود که از ابتدای جنگ به عراق می کرد) ، حملات مستقیم آنها به مواضع و سکوهای نفتی و کشتی های ما و سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران با 290 سرنشین بی گناه که 66 نفر آنها کودک بودند که نهایتاٌ هم نه تنها بدون عذرخواهی آمریکا مسأله تمام شد بلکه به کاپیتان ناو « USS Vinvennes » و دیگر خدمه آن که این جنایت را انجام دادند ، مدال افتخار داده شد ، برگ هائی از جنایات کشور آمریکا علیه کشور ماست.

مثال دیگر قیام شیعیان عراق پس از حمله صدام به کویت است که به انتفاضه شعبانیه معروف شد آمریکا از ترس سقوط صدام و تسلط شیعیان بر عراق این قیام را سرکوب کرد. در این جریان نزدیک به پانصد هزار نفر از شیعیان و کردهای عراق در ظرف یک هفته با کمک سازمان مجاهدین خلق (منافقین) قتل عام شدند.

مثال دیگر کودک کشی آمریکائی ها در تحریم عراق بود که طبق گزارش نیویورک تایمز منجر به کشته شدن بیش از 570 هزار کودک عراقی شد. جالب است بدانید در مصاحبه ای بین خانم مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه وقت آمریکا - که یک یهودی زاده است- با خبر نگار نیویورک تایمز، در پاسخ به این سؤال که آیا تحریم عراق ارزش کشته شدن بیش از 570 هزار کودک عراقی را داشت ؟ می گوید: «انتخاب سختی بود ، اما ارزشش را داشت»!

لازم به ذکر است که نویسنده کتاب منابع معتبر همه آنچه ذکر شد را در پاورقی آورده است. وی مثال های دیگری از جنایات آمریکا در ویتنام و غیرآن می زند که انسان را به حیرت وا میدارد. سپس در پایان می نویسد:

« تمامی آنچه که گفتم همه در باره سیاست های نظامی کشورهای غربی و بخش بسیار کوچکی از جنایاتی که آن ها در سطح دنیا در سال های اخیر انجام داده اند بود. کتاب های بسیار قطور باید از جنایات نظامی کشورهای اروپائی و آمریکا در چند صد سال اخیر نه تنها نسبت به مسلمانان ، بلکه نسبت به بشریت نوشته شود. شاید خونخوارتر از غربی ها کسی بر روی کره زمین تا به حال ، نزیسته باشد».

او می نویسد : « من بشخصه قبل از رفتن به غرب دید نسبتاٌ مثبتی نسبت به غرب داشتم و آن ها را انسان های متمدن ، با فرهنگ ، با عقل و شعور و با اخلاق می دانستم. برنامه ها و اخباری هم که از صدا و سیمای ایران پخش می شد برای من عادی و تکراری شده بود و زیاد به آنها اهمیت نمی دادم، اما با سفر به غرب و دیدن این چیزها نظرم به کلی نسبت به آنها عوض شد». ( صص: 376-390 ).

اکنون با آنچه در این مقال ذکر شد امید است دانشجویان عزیز و دیگر اصنافی که قصد اقامت موقت یا دائم را در کشورهای غربی دارند به این نکات توجه کنند و با دیدی عمیق نسبت به آینده خود تصمیم بگیرند. البته همانگونه که در آغاز این نوشتار اشاره شد خواندن کل کتاب می تواند کمک خوبی در این راه باشد.

در ضمن آدرس ایمیل نویسنده و ناشر کتاب به شرح زیر است:

ovahidi@yahoo.com

pajooheshi@nahadiran.ir

 

 

 

 -------------------------------------------------------------- 

شایان ذکر است که پس از درج این مقاله در سایت مکاتباتی با مؤلف محترم انجام شد که ذیلاٌ متن آنها درج می شود: 


On Monday, April 30, 2018, 11:45:49 AM GMT+4:30, mb ansari <ansari114@icloud.com> wrote:

 

 

بنام خدا

جناب آقاى دكتر اميد وحيدى

با سلام و درود

به اطلاع مى رسد كتاب ارزشمند شما به نام "چرا به ايران بر گشتم" اخيراً به دستم رسيد. آن را مطالعه كردم و حقيقتاً آن را كتابى مفيد براى دانشجويانى كه قصد ادامه تحصيل در غرب را دارند يافتم. لذا طى مقاله اى به نقد و بررسى آن پرداختم تا معرفى بيشتر كتاب باشد. 

لطفاً آنرا در سايت اينجانب به آدرس زير ملاحظه فرمائيد:

http://mbansari.ir

 

لطفاً هر نظر يا اصلاحى داريد بفرمائيد تا انجام شود. 

 

با احترام

 

انصارى


On 2. May 2018, at 00:06, omid vahidi <ovahidi@yahoo.com> wrote:

با سلام و عرض ادب خدمت آقای انصاری عزیز،

 

خیلی ممنونم از ایمیلی که فرستادین و اظهار لطفی که دارین. خیلی خوشحال هستم که الحمدلله کتابی که نوشته شده است مورد تایید افرادی همانند شما که تجربه خارج از کشور رو دارین هست. ممنونم از اینکه نظرات خودتون رو در وبسایت قرار دادین. بنده نهایت تلاش خودم رو در ارائه صادقانه مسائلی که دیده بودم داشته ام و سعی کرده ام که مسائل رو از جوانب مختلف تا جایی که عقل ناقص این حقیر اجازه میده، در حد بضاعت مختصری که داشته ام بررسی کنم. ان شاء الله که مورد استفاده قشر جوان و همچنین پدر و مادرها قرار بگیره.

 

من در کتاب سعی کردم بدون قضاوت در مورد اینکه آیا مواردی که در غرب اتفاق داره میوفته خوب یا بد هست، به بیان واقعیات بپردازم و قضاوت رو بر عهده مخاطب قرار بدهم. در بیان خاطرات هم، هم نقاط مثبت و هم نقاط منفی غرب رو بیان کرده ام و سعی کرده ام که اینطور به نظر نیاید که من قصد بیان اشکالات موجود در غرب را دارم. واقعا هم چنین قصدی نداشته ام چراکه غرب قاعدتا نقاط مثبت و جذابیتهایی دارد که اینطور تعداد قابل توجهی از ایرانیان رو شیفته خود کرده است و انصافا هم بعضی از جدابیتهایی که دارد، خوب و غیر قابل انکار است. اما بنیانهای نادرست و ناصحیح و ظالمانه بسیاری نیز دارد که شاید خیلی از جذابیتهایی که در غرب موجود است، مرهون همین بنیانهای ناصحیح است. من سعی داشته ام که این موارد رو به مخاطب خودم بنمایانم تا مخاطب به این جنبه ها نیز فکر کند و صرفا به ظواهر نگاه نکند. حتی تلاش داشته ام ظواهر موجود را نیز از جنبه های مختلف نشان بدهم که مخاطب بصورت کانالیزه ای که محصول رسانه های غربی است، با مسائل برخورد نکند.

 

ضمن تشکر و تقدیر از اینکه کتاب رو در وبسایت خودتون معرفی کلی کردین و مواردی از کتاب رو بصورت خلاصه وار آوردین، میخواستم خدمتتون عرض کنم که همونطور که در بالا گفتم، نقد غرب رو نمیشود بدون بیان منصفانه نقاط مثبتی که در آنجا وجود دارد بیان کرد. ممکن هست که در کتاب وزن نقاط منفی موجود در غرب بالا باشد، اما وزن نقاط مثبت آنجا نیز زیاد است که من سعی کرده ام آنها را نیز بیان کنم. اما در وبسایت شما، تنها به برخی نقاط منفی اشاره شده است که این میتواند روی پذیرش مخاطب تاثیر منفی داشته باشد و موضوع را یکطرفه معرفی کند. همچنین در مورد مساله خانواده و مسائل فرهنگی، همانطور که شما اشاره کردین، موارد قابل توجهی در غرب وجود دارد که شامل چیزهایی که شما گفتین میشود، اما آنچه من در کتاب تشریح کرده ام، تا این حدی که شما بیان کرده اید منفی نیست. مثلا من در کتاب مواردی را اشاره کرده ام که فرجام زندگی مشترک بعضی از اطرافیانم به طلاق و جدایی کشیده بوده است. اما اینطور هم نیست که بگوییم همه و یا اکثر زندگی های مشترک به طلاق می انجامد. و یا مثلا مواردی را بیان کرده ام که زندگی افراد ناموفق است اما بیان نکرده ام که همه و یا اکثر زندگیها اینگونه است (هرچند که شاید در واقعیت اینطور هم باشد اما چون من بصورت گسترده موارد را بررسی نکرده ام نمیتوانستم اینگونه بگویم. بررسی این موارد بصورت گسترده، تخصص و تحقیق ویژه ای را میطلبد تا بتوان با آمار دقیق مسائل رو بررسی کرد). یا مثلا شما در نوشته های وبسایت گفته اید که "حمایت غربیها از زنان" باعث طلاق و جدایی میشود. این عبارت "حمایت غربیها از زنان" فی نفسه بد نیست و بلکه عبارت مثبتی است. اگر حمایتها درست معرفی نشود، در مخاطب عدم صداقت مطالب رو القا میکند. اما وقتی به عمق حمایتها نگاه دقیق شود و درست آنها را تشریح کنیم، آنوقت میتوان نشان داد که حمایتها خانمان سوز و نهایتا منجر به تباهی زنان از یک طرف و خانواده از طرف دیگر و نهایتا جامعه میشود. 

بنابراین عرض بنده این است که اگر مطالب مجمل گفته بشوند، شاید مطلب را به درستی القا نکند و نتیجه عکس حاصل بشود و عکس قصد نگارنده حاصل بشود. البته واقعیت این است که مواردی که شما بیان کرده اید، در غرب بسیار مصداق دارد و فسادها و انحطاتهای اخلاقی که وجود دارد، بنیان افراد و خانواده را به نابودی کشانده است. اما بیان این موارد با جزئیات بیشتری باید گفته شود. مضاف بر اینکه باید نقاط مثبت غرب نیز بیان شود تا یک پارادوکس را در مخاطب ایجاد نکند که چرا با اینهمه موارد منفی، غرب اینگونه جذاب است. 

در هر حال بسیار خرسند هستم از اظهار لطفی که داشته اید. ان شاء الله که از نظرات سازنده شما بهرمند شوم. 

با تشکر فراوان

موید باشید 

 

  

On Sunday, May 6, 2018, 8:19:36 PM GMT+4:30, mb ansari <ansari114@icloud.com> wrote:

بسمه تعالى

با سلام و درود،

از توضيحات خوبى كه حول مقاله نقد و بررسى كتاب داديد سپاسگزارم. در اينجا نكاتى را به عرض مى رسانم.

همانگونه كه در آغاز مقاله آمده است به نكات مثبت غرب نيز اشاره و نوشته شده كه " از توضيحاتى در باره محسنات زندگى غربى كه تا حدودى براى همه نقل و روايت شده خود دارى مى كنم" ، زيرا هدف از اين بررسى اولاً معرفى كتاب بود كه بحمد الله از طريق سايت انجام شده است. ثانياً بيان و توضيح بخشى از ظلم و جنايات غرب در مورد جوامع مظلوم و ستمديده است كه بر ما واجب است آنها ر ا براى نسل كنونى و نسلهاى آينده بيان كنيم. شما اگر به مطالب سايت اين جانب مراجعه كرده باشيد ديده ايد كه مقالات زيادى در اين راستا نوشته و نقل كرده ام. جنايات غرب كه از قرن ها پيش در حق مستضعفان عالم شروع شده و مى توان گفت آغاز آن از دوران جنگ هاى صليبى بوده است چيزى نيست كه به توان از كنار آن گذشت. سپاس خداوند متعال را كه با ظهور انقلاب اسلامى اين باب گشوده شد و نقاب از چهره استكبار جهانى برداشته شد و نتيجتاً مردم جهان روز به روز بيشتر به خباثت آنها پى مى برند. اگر اين انقلاب نبود غرب همچنان خود را پشت نقاب آزادى ، حقوق بشر و ده ها عنوان فريب دهنده ملتها مخفى مى كرد و معلوم نبود چند قرن ديگر اين وضع را ادامه دهند. حقير به بيشر كشورهاى جهان سفر كرده و روحيه ضد استكبارى غرب را در ملت ها ديده ام. بِنَا بر اين فكر مى كنم با اين مقاله بخش كوچكى از وظيفه انسانى خود را ادا كرده باشم ضمن اينكه كتاب هم بحمد الله معرفى شده و دانشجويان براى استفاده كامل آن را تهيه خواهند كرد.  

اما در مورد حمايت غرب از حقوق زنان بايد اجمالاً عرض كنم كه چون هدف غرب گسترش فحشاء و سكس در آن سر زمين است تا الگوئى براى ديگر كشورها باشد به مجرد كوچك ترين عصبانيت شوهر از زن حق را به جانب زن مى دهند و منزل و إمكانات در اختيار او قرار مى دهند و مرد را مجبور به پرداخت نفقه ماهانه زن مى كنند ، آنگاه زن با آزادى كامل هر شب در آغوش مردى قرار مى گيرد. بنده چون در  اروپا درگير مسائل خانوادگى و ازدواج طلاق بودم به اين نكات پي برده ام. عمق فاجعه در اين زمينه آن چنان است كه بايد كتابى قطور در اين زمينه نوشت و نگاه غرب به زن را در آن تشريح كرد. 

البته مطالب در باره غرب شناسى زياد است كه فعلاً مجال طرح آنها نيست. 

با اميد توفيقات بيشتر براى شما در سنگرى كه خدمت مى كنيد. 

انصارى

 

Sent from my iPhone


On 7. May 2018, at 06:35, omid vahidi <ovahidi@yahoo.com> wrote:

سلام جناب آقای انصاری،

 

بسیار ممنونم از پاسخی که دادین. من در مورد غرب و دیدگاهم نسبت به غربیها کاملا با شما هم عقیده ام. بنده معتقدم که جنایتی در این عالم در حال رخ دادن نیست مگر اینکه دست پلید اینها پشت اون داستان یا بصورت علن یا بصورت مخفی هست. در این شکی ندارم. منظورم از جنایت هم صرفا جنگ و کشتار نیست. هر مصیبت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره که باشه، زیر سر این موجودات از خدا بی خبر هست. بنده در این مساله کاملا با شما هم عقید ام چراکه هم شواهد و قرائن این مسال رو نشون میده و هم تاریخ این کشورها با این پلیدیها عجین بوده. 

 

در مورد بحث زناشویی و زندگی مشترک هم من با شما کاملا هم عقیده ام. منظورم از بیان اینکه عرض کردم شما گفتین "حمایت غرب از زن" منجر به طلاق و فروپاشی خانواده میشود، عبارت "حمایت" علی الظاهر چیز مثبتی هست و لفظی هست که بار معنایی مثبتی رو افاده میکنه. اما در واقع این حمایتها یک پوشش زیبا بر روی یک فاجعه ای هست که اثر اون رو الان آدم داره میبینه که همون بحث فروپاشی خانواده، افزایش فسق و فجور، همجنس بازی و هزار کثافتکاری دیگه است و آدم میفهمه که اون حمایتها، ظاهر قشنگی با شعارهای قشنگی داشته و اساسا حمایت نبوده. جنایت بوده. منظور من این بود که این عبارت باید با جزئیات بیان بشه تا مساله تبیین بشه. صرف بیان اینکه "حمایت" منجر به اون فسادها میشه، این فهمش برای جوان امروزی خیلی قابل درک ممکن هست نباشه. عرض بنده این بود. و الا کدوم آدم منصفی الان میتونه بگه خروجی حمایتهای غربیها، تقویت بنیان خانواده و کاهش جرم و فساد بوده

 

فارغ از همه اینها، خیلی دوست داشتم بیشتر از شما بدونم. اسم شما رو که در اینترنت جستجو کردم، دیدم که ظاهرا شما هم اهل قلم هستین و کتابهایی رو منتشر کرده اید. مثلا یکیش به اسم "سفر به کشورهای مختلف جهان" بوده. نویسنده این کتاب شما هستین؟

 

همچنین، میخواستم بدونم که شما با کتاب من چطور آشنا شدین؟ چراکه متاسفانه انتشاراتی که کتاب رو چاپ کرده، انتشارات نوپایی هست و بصورت حرفه ای در توزیع کتاب اصلا وارد نشده. حتی اینقدر این داستان توزیع کتاب فاجعه آمیز بوده که به نمایشگاه امسال هم نرسوندنش. با اینکه الان 6 ماه است چاپ شده. حتی اسمی از کتاب در اینترنت نیست. حالا با این اوصاف، میخواستم بدونم شما کتاب رو چطور تهیه کردین و از کجا به دستتون رسیده. اگر هم بتونم شماره تماسی از شما داشته باشم ممنون میشم. شماره تماس بنده 09125837348 هست.

 

ممنونم،

التماس دعا

 

On Monday, May 7, 2018, 10:02:00 AM GMT+3:30, mb ansari <ansari114@icloud.com> wrote:

 

 

بنام خدا

جناب آقاى دكتر وحيدى 

با سلام و تحيت،

ضمن سپاس از نامه جديدتان از اينكه در عمده موارد هم نظر هستيم خوشحالم و اميدوارم اين نظرات را در كلاس هاى درس، مقالات و تأليفات ديگر هم مطرح بفرمائيد كه فرموده اند زكات علم ، تعليم و نشر آن است.

اما در خصوص تأليفات اينجانب ، بايد عرض كنم كه مشروح بيوگرافى خود نوشت و تأليفاتم در سايت ، درست قبل از مقاله بررسى كتاب شما آمده است. لطغاً مراجعه فرمائيد. 

اما اينكه كتاب ارزشمند شما را چگونه بدست آوردم ؟ عرض مى كنم كه آن را در معاونت ارتباطات بين الملل دفتر مقام معظم رهبرى ديدم و نسخه اى در اختيارم قرار داده شد. 

جهت نشر گسترده تر كتاب ، پيشنهاد مى كنم با اجازه ناشر فعلى آن را براى چاپ دوم در اختيار يكى از ناشران معروف تر قرار دهيد تا نشر و توزيع وسيع ترى انجام پذيرد. بحمد الله كتاب جاذبه خود را دارد و مورد استقبال ناشران قرار مى گيرد. البته اگر در نمايشگاه فعلى عرضه مى شد حتماً استقبال خوبى از آن صورت مى گرفت. 

در پايان اجازه ميخواهم كه اين مكاتبات فيمابين را در سايت خود و در انتهاى مقاله درج كنم زيرا بنده معمولاً برخى از كامنت ها و نظرات را كه براى خواننده مفيد تشخيص مى دهم در پايان مقالات مى آورم. البته اگر شماره تلفن شخصى را مايل نباشيد درج شود آن را حذف خواهيم كرد. 

با احترام

محمد باقر انصارى 

 

Sent from my iPhone


On Monday, May 7, 2018, 12:18:17 PM GMT+4:30, omid vahidi <ovahidi@yahoo.com> wrote:

 

 

سلام و عرض ادب خدمت حاج آقای انصاری بزرگوار،

 

اولا عذرخواهی میکنم که شما رو نشناختم. بیوگرافی شما رو از جایی که فرموده بودین خوندم. شما در جایگاه استادی بنده هستین و ببخشید که من نمیدونستم. خیلی خوشحال شدم که الحمدلله همچون فردی مانند شما کتاب حقیر رو مطالعه کردین و نظر مثبت دارین. البته این از بزرگواری شماست. 

 

در مورد اینکه فرمودین نوشته های در ایمیلهای رد و بدل شده رو در وبسایت قرار بدین، باعث افتخار هست. هرطور که صلاح میدونین همونطور عمل کنین.

 

در مورد اینکه فرمودین در صحبتها و نوشته ها مواضع خودم رو بیان کنم، البته همینکار رو در حد بضاعت ناچیز خودم میکنم هرچند که نه سواد زیادی دارم و نه قدرت بیان خوبی. اما در حد توان خودم اینکار رو میکنم. ان شاء الله که خداوند یخورده اخلاص بما بده که موثر هم باشه. البته در کتاب، سعی کردم قضاوتهای شخصی رو وارد نکنم در خیلی از جاهای اون و صرفا با بیان مشاهدات و بعضا با آمارهای واقعی همراه با دادن مرجع، قضاوت رو بر عهده خود مخاطب بذارم. چراکه نظر شخصی دادن باعث میشه مخاطب جبهه بگیره. من هرچی دیده بودم و هرچی مطالعه کرده بودم رو در کتاب آوردم و سعی کردم با صداقت حداکثری بیان کنم. دیگه مخاطب ان شاء الله که برداشت صحیحی رو داشته باشه

 

اینکه کتاب رو به انتشارات دیگری بدهم برای چاپهای آینده، با توجه به اینکه حق اثر رو واگذار کردم، در حال حاضر پیگیر این مساله هستم که کتاب رو بصورت بهتری توزیع کنن. اما اگر به نتیجه نرسید، از این باب وارد مذاکره میشم که اون قرارداد رو فسخ کنم و بتونم کتاب رو به ناشرهای دیگه بدهم. خلاصه شما دعا بفرمایید که عاقبت کتاب ختم بخیر بشه.

 

با تشکر فراوان از توجه و پاسخهای شما

التماس دعا 

 

From: omid vahidi <ovahidi@yahoo.com>
Date: 9. May 2018 at 06:27:20 GMT+4:30
To: mb ansari <ansari114@icloud.com>
Subject: Re: بررسى كتاب

سلام مجدد خدمت حاج آقای انصاری،

 

حاج آقا عذر میخوام، شما میتونین بنده رو در اینکه انتشارات مناسبی برای چاپ و توزیع کتاب پیدا کنم کمک کنین؟ من متاسفانه در امر چاپ کتاب کسی رو نمیشناسم که بتونه کمک کنه. یعنی یکی از دوستان بودند که لطف کردند و یه کمکهایی کردن، اما به نتیجه مطلوب نرسید. در حال حاضر، با این انتشاراتی که کتاب من رو چاپ کرده  (نهاد ایران منظورم است) اما واقعا در توزیع و تبلیغ اون ضعیف هست و بهتر هست بگم خیلی کار موثری انجام نمیده، صحبت کردم و اونها قبول کردن که هم میتوانند کتابهایی که چاپ کرده اند رو با تخفیف خوبی به انتشارات و یا توزیع کننده های کتاب بدهند و آنها متصدی پخش کتاب شوند. گزینه دوم هم این است که گفته اند میتوانند قراردادی که من با آنها بسته ام رو لغو کنند، و کلا کتاب رو انتشارات دیگری چاپ کند. 

بااین تفاصیل، شما میتونین به بنده کمک کنین در این راستا؟ بسیار ممنون میشوم

 

التماس دعا

نوشته شده توسط محمد باقر انصاری  | لینک ثابت |