پوتین خاطرنشان کرد: متاسفانه شریکان غربی ما که میراث ژئوپلیتیک اتحاد شوروی سابق را چند پاره کردند، همچنان خود را به شکل بیچون و چرا حق به جانب دانسته و پیروز جنگ سرد میدانند. وی افزود: آنها شروع به مداخله آزادانه در امور حاکمیتی کشورها کردند و همچنین صادر کردن دموکراسی به همان شیوهای که رهبران شوروی، انقلاب سوسیالیستی را به کل جهان صادر میکردند، در پیش گرفتند. پوتین آمریکا را به خیانت به روسیه در دهه 1990 میلادی متهم کرد و افزود: آمریکا منشاء پویشی بیسابقه علیه روسیه است که تقصیر هر شکست داخلی را به گردن مقامات مسکو میاندازد.
رئیس جمهور روسیه با اشاره به راه افتادن این پویش ضد روسی در آمریکا، تعطیلی مقرهای دیپلماتیک روسیه در این کشور و اِعمال فشار بر رسانههای روسیه از سوی مقامات واشنگتن، وضعیت روابط روسیه- آمریکا را «رقت بار» خواند. وی همچنین گفت «آمریکا در تلاش است تا با تازهترین بسته تحریمهای خود، روسیه را از بازارهای انرژی اروپا بیرون براند و بدین ترتیب، اروپا را به خرید گاز مایع طبیعی از آمریکا به بهایی گزافتر وادار سازد. رئیس دولت روسیه با تاکید بر عدم پایبندی واشنگتن به معاهدات تسلیحات هستهای و شیمیایی خاطرنشان کرد که مسکو پایبندی خود را به این معاهدات حفظ کرده است.(1)
این اعتراف تلخ یادآور رهنمود حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه به میخائیل گورباچف در دهه 1370 است که در پیام موسوم به "آوای توحید" ایشان خطاب به صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی سابق و قبل از فرو پاشی نظام سوسیالیستی شوروی صادر گردید. امام خمینی در این پیام توحیدی به مقامات حزب کمونیست شوروی سابق هشدار داده بودند که در راستای سیاستهای اصلاحی مراقب باشند در دام غرب گرفتار نشوند.
این نامه در شرائطی منتشر شد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوریهای این کشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه عبرتآموز خویش به گورباچف از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت.
در بخشی از این پیام تاریخی امام خمینی آمده است:
"جناب آقای گورباچف! صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چهبسا منشا تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در کنار آن حل پارهای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر میکنید، اولین مسالهای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر "خدازدایی"و «دینزدایی» از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایهداری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکردهاید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بنبست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقای گورباچف،
باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده و یا خواهند کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقای گورباچف،
ممکن است شما اثباتاً در بعضی جهات به مارکسیسم پشت نکردهباشید و از این پس هم در مصاحبهها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید؛ ولی خود میدانید که ثبوتاً اینگونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و علیالظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً میخواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایههای پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولتهای همسو با شما که دلشان برای وطن و مردمشان میتپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و رو زمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم، که صدای شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند. آقای گورباچف وقتی از گلدستههای مساجد بعضی از جمهوریهای شما پس از هفتاد سال بانگ «اللهاکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمیمرتبت ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهانبینی مادی و الهی بیندیشید..." (2)
)نقل از روزنامه جمهوری اسلامی ، مورخ ۹۶/۰۷/۳۰ )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 29/7/96
2ـ صحیفه امام خمینی، ج 21، ص220
